لردگان درمسیرپیشرفت
لردگان درمسیرپیشرفت 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان لردگان درمسیرپیشرفت و آدرس lordeganandbaghanar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





http://www.axgig.com/images/77385108792631863549.jpghttp://www.axgig.com/images/57307336055635700409.jpghttp://www.axgig.com/images/87597645345718860150.jpghttp://www.axgig.com/images/40222187421440867476.jpghttp://8pic.ir/images/aqv3lrjdlxyxmu5hctyb.jpghttp://8pic.ir/images/gisa074vf4dnivmgag9i.jpghttp://8pic.ir/images/jqkatsvqy2hu2e3ibojb.jpghttp://8pic.ir/images/7n2gv675xa9rtnnbv99b.jpg

[ چهار شنبه 28 بهمن 1398برچسب:باغنارمیلاس-ورزش لردگان-محمد فتاحی-کرامت فتاحی میلاسی, ] [ 22:17 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]
 
 
 
 

 

 
پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۳ / 29
 
 
آیین روایتگری و رونمایی از کتاب «فرماندهان ورود ممنوع» صبح امروز 8 بهمن ماه 93 با ...
ثبت نام دومین دوره مسابقات علمی دانش آموزان شاهد و ایثارگر پایه دوم و سوم متوسطه ...
رییس جمهوری، فداکاری‌ شهدا، جانبازان و خانواده‌های آنان را نشانه بزرگی ملت ایران ...
دومین همایش ملی تجلیل از طلاب شاهد و ایثارگر ممتاز پنجشنبه 9 بهمن ماه در جوار حرم ...
معاون اول رییس جمهوری در دومین کنگره ملی بزرگداشت شهدای نوجوان ضمن تبیین نقش شهدای ...
نماینده ولی فقیه، معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران، انقلاب اسلامی ...
دومین کنگره ملی بزرگداشت شهدای نوجوان صبح امروز 7 بهمن ماه 93 در مجموعه فرهنگی سید ...
جانبازان ورزشکار ایران اسلامی با صدور پیامی اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) را ...
نماینده ولی فقیه، معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با حضور در ...
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام با اشاره به اینکه کمیته ایثارگران ...
مشاور رییس بنیاد شهید و امور ایثار گران و رییس مرکز آموزش جامع علمی و کاربردی امام ...
مدیرکل فرهنگی و تبلیغات بنیاد شهید و امور ایثارگران و دبیر دومین کنگره ملی شهدای ...
دومین کنگره ملی شهدای نوجوان روز سه شنبه 7 بهمن ماه با حضور معاون اول رییس جمهور ...
رئیس مرکز دانش پژوهان و تشکل‌های شاهد و ایثارگر از تشکل‌های شاهد و ایثارگر برای ...
معاون فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران و رییس کمیته ایثارگران ستاد ...
کمیسیون تعیین درصد بنیاد شهید و امور ایثارگران در سه استان کشور تشکیل جلسه داد و ...
 
 
 
 
 
 
 
 
اختتاميه اولين جشنواره فرهنگي و هنري «هزارسنگر» در شهرستان آمل برگزار شد و برگزيدگان ...
در آستانه سی و ششمین بهار آزادی تعدادی از خادمان حرم مطهر امام رضا(ع) به دیدار خانواده‌های ...
رئیس اداره آموزش بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین گفت: توجه به امور فرهنگی ...
فرمانده سپاه ناحیه ابهر از توابع استان زنجان به برگزاری همایش «انقلاب و کارکردهای ...
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم گفت: امسال 23هزار و 685 مورد ویزیت ...
معاون فرهنگی اداره کل بنیاد اصفهان از برگزاری مسابقات قرآنی همزمان با میلاد امام ...
مراسم گرامیداشت سردار شهید محمد علی الله دادی، فرمانده سابق سپاه یزد با حضور آیت ...
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران از برگزاری مراسم ادیان ...
یازدهمین یادواره شهدای محله مسجد ابوذر غفاری 9 بهمن 93 با حضور حجت الاسلام والمسلمین ...
نماینده ولی‌فقیه در استان کردستان گفت: قدرت فرماندهی ایران، دشمنان را در لبنان و ...
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران با بیان اینکه جوهره ...
جانباز 70 درصد قطع نخاعی فریمانی پس از تحمل سال‌ها رنج جانبازی به درجه رفیع شهادت ...
اختتامیه جشنواره خاطره‌نویسی «خاطر‌ه‌های پرشکوه» با رونمایی از هشت کتاب همراه بود....
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان گفت: خدمت به خانواده‌های معظم شهدا ...
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین با اشاره به اینکه گلزارهای شهدا، ...
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستانهای استان تهران، نقش خانواده شهدا در ...
دومین یادواره شهدای روستای ریاب با عنوان شهدای معراج با حضور مشاور سرلشگر فیروزآبادی ...
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان در دیدار با تعدادی از ایثارگران در اهواز،...
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران اراک از برگزاری یادواره شهدای فجر به مناسبت دهه ...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
[ پنج شنبه 9 بهمن 1398برچسب:ایثار گران لردگان, ] [ 11:18 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]
روزگاری عشق من اعداد بود
 
بازیم تفریق و جمع و عاد بود
 
زندگی تنها ریاضی بود و بس
 
جز ریاضی کارهایم بود عبس
 
فکر میکردم ریاضی ساده است
 
جمع و ضرب پیش پا افتاده است
 
جز ریاضی دان کسی شنگول نیست
 
بی ریاضی زندگی معقول نیست
 
حال فهمیدم که این دیو سیاه
 
نیست یک معشوق جز قرص ماه
 
من ندانستم که انتگرال چیست
 
حال فهمیدم که جز اندوه نیست
 
من غلط کردم که گشتم عاشقش
 
مرده شورش را برند با مشتقش
[ پنج شنبه 9 بهمن 1398برچسب:شعر ریاضی لردگان, ] [ 10:57 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]
 
 
 
 

به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، پیام حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی به شرح زیر می‌باشد:
باسمه تعالی
آغاز ماه مهر و فصل مدرسه را به همه معلمان و مربیان و دانش‌آموزان عزیز صمیمانه تبریک می‌گویم؛ مدرسه خانه امید دولت و مردم و آموزش و پرورش بنیادی‌ترین بخش توسعه کشور است. ما نیاز به مدرسه پویا و نوآور در شرایط کنونی کشور داریم و سازندگان اصلی این مدرسه، معلمان و مربیان و دانش‌آموزان این سرزمین‌اند.
راه رسیدن به این هدف از مدرسه و آموزش و پرورش ما می‌گذرد؛ استعداد و هوش فرزندان این زاد و بوم، بالاست؛ ‌باید به کشف و پرورش آنها بیشتر و بهتر بپردازیم.
توانمندی آموزش و پرورش در تربیت دانش‌آموزانی است که قادر باشند در کنار تربیت ذهن و دانش‌اندوزی با جامعه و جهان پیرامون خود به درستی ارتباط برقرار کنند؛ باید به آنان آموخت که جهان نو را خود بشناسد و در آن زندگی کنند و درعین حال، تعلق خاطر به دین و فرهنگ و سرزمین خود داشته باشند.
مدرسه باید بتواند دانش‌آموزانی متفکر، پرسشگر، نقاد و اخلاقی تربیت کند. مدرسه مطلوب ما مدرسه خلاقیت، عقلانیت و گفتگو و مداراست .
شما معلمان، مربیان و دانش‌آموزان عزیز باید به ما کمک کنید تا به این مدرسه مطلوب نزیدک شویم؛ مدرسه‌ای که پناهگاه همه شما و ما باشد، می‌دانم که آموزش و پرورش ما تا رسیدن به این نقطه، هنوز تنگناهای زیادی دارد؛ کمبودها و کاستی‌های اقتصادی و آموزشی معلمان و دانش‌آموزان عزیز، ما را در دستیابی آسان به این هدف با مشکل روبرو می‌کند؛ معلمان ما نیازمند زندگی عزتمندانه ‌اند تا همه ذهن و توان خود را صرف آموزش و تربیت کنند و دانش‌آموزان ما به احترام و توجه بیشتر نیاز دارند تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالاتر ببرند.
بسیار مایل بودم که امسال نیز می‌توانستم چون سال پیش همپا و همراه معلمان، ‌دانش‌آموزان و پدران و مادرانشان در نشاط و جنب و جوش روز اول ماه مهر شرکت می‌کردم و آهنگ دلنشین زنگ مهر و زندگی را از نزدیک در مدرسه می‌شنیدم اما ضرورت سفر به مجمع عمومی سازمان ملل متحد این توفیق را ازمن گرفت؛ در آنجا هم درخدمت شما و نیازمند دعای همه شما هستم.
برای اینکه سنت نیکوی سال‌های پیش زنده بماند از دانش‌آموزان عزیز می‌پرسم:
عزیزانم، ایران ما با مشکل جدی کمبود آب روبرو است. هر کدام از ما چگونه از آب‌های ایران، می‌توانیم بهتر نگهداری و استفاده کنیم؟


     منبع خبر : وزارت آموزش و پرورش



 
 


 

مقدمه

تغییرات سریع جامعه امروزی، حسابداری یا «زبان تجارت» را که در ثبت و تجزیه و تحلیل اطلاعات و تحلیل اطلاعات اساسی اقتصادی در مؤسسات مختلف مورد استفاده می باشد، بسیار پیچیده کرده است. تصمیم گیری صحیح و دقیق بر مبنای اطلاعات قابل اعتماد برای توزیع مطلوب ثروت و استفاده از منابع کمیاب ملی بسیار ضروری به نظر می رسد. بنابراین حسابداری نقش مهمی را در سیستم اقتصادی و اجتماعی هر جامعه ای ایفا می کند.

حسابداری

 در دنیای متغیر بازرگانی و صنعتی، نقش حسابداری عملاً و به تدریج تکامل پیدا کرده است. و علاوه بر وظیفه کنترل که نتیجه بسیار طبیعی کار حسابداری است، در مؤسسات اقتصادی با برنامه ریزی بازرگانی و پیش بینی های اقتصادی نیز نقش مهمی را بر عهده گرفته است.

تعریف

حسابداری عبارتست از فن طبقه بندی، ثبت، خلاصه و تجزیه و تحلیل ارقام، در آمد و هزینه منطبق با نیازهای مؤسسه. به عبارت دیگر حسابداری عبارتست از ثبت و طبقه بندی و خلاصه كردن حسابها و اسناد مالی.

 

 

این رشته ركن اصلی نظام اطلاع رسانی مالی و اقتصادی هر جامعه به شمار می رود.

پاسخگویی در عرصه اقتصاد و در عرصه ی زمانی میسر است كه اطلاعات معتبر و شفاف در اختیار قرار گیرد حسابداران با تامین و ارزیابی اطلاعات مالی معتبر به تصمیم گیرندگان برای انتخاب و تصمیمات اقتصادی آگاهانه و استفاده بهینه از منابع، افزایش بهره وری كمك شایانی می كند.

گرایشها

فارغ‌التحصیلان این رشته پس از اتمام تحصیل می‌توانند در سطوح مختلف و شاخه‌های متفاوت عهده دار انجام امور مالی گردند که شرح آن چنین است:

* حسابداری

فارغ‌التحصیلان می‌توانند در کلیه موسسات و واحدهای تجاری، اعم از دولتی یا خصوصی به عنوان حسابدار در شاخه‌های زیر مشغول کار شوند:

حسابداری مالی: در کلیه شرکت‌ها و موسسات تجاری و غیرانتفاعی.

حسابداری صنعتی: در کلیه واحدهای صنعتی و شرکت‌های تولیدی.

حسابداری دولتی: در کلیه سازمان‌ها و ادارات دولتی به عنوان حسابدار یا عامل ذیحساب.

حسابداری مالیاتی: در ادارات دارایی.

حسابداری بیمه: در موسسات بیمه.

حسابداری

حسابداری بانک‌ها: در شعبه‌ها و سرپرستی بانک‌ها.

حسابداران پس از مدتی اشتغال به کار حسابداری می‌توانند در سمت مدیریت مالی واحدهای تجاری، ایفای نقش نمایند.

* حسابرسی

فارغ‌التحصیلان رشته حسابداری قادرند با توجه به شاخه‌های حسابداری در بند الف در حرفه حسابرسی شاغل شوند. شاغلان حرفه حسابرسی در یک تقسیم بندی کلی به دو گروه اصلی تفکیک می‌شوند:

حسابرسان داخلی: این گروه از حسابرسان، کارمند واحد مورد رسیدگی هستند، و در واقع رابط میان هیات مدیره و شرکت بوده و گزارش رسیدگی خود را به طور هفتگی، ماهانه یا سالانه به مدیرعامل و هیات مدیره ارائه می‌دهند. این گروه از حسابرسان عملیات داخل واحد تجاری را رسیدگی می‌کنند.

حسابرسان مستقل: این گروه از حسابرسان، افرادی هستند که در موسسات حسابرسی مشغول کار هستند و بر اساس قرارداد میان شرکت‌ها یا سازمان‌ها با این موسسات، عملیات حسابداری و مالی واحد تجاری را بر اساس اصول و موازین حسابداری مورد رسیدگی قرار می‌دهند و گزارش خود را به مجمع عمومی صاحبان سهام ارائه می‌کنند. در واقع حسابرسان مستقل رابط میان صاحبان شرکت و هیات مدیره شرکت می‌باشند.

در حال حاضر در ایران، سازمان حسابرسی به عنوان یک سازمان دولتی، بزرگترین موسسه حسابرسی است و در کنار آن سایر موسسات حسابرسی دولتی و خصوصی مشغول فعالیت می‌باشند.

*دروس این رشته

اصول حسابداری 1و2 كه در آن اصول و ثبت رویدادهای مالی بررسی می شود.

حسابداری

سازمان و مدیریت: كه در تاریخ زندگی اجتماعی انسان كمتر فعالیتی به اندازه اداره سازمانها اهمیت داشته زیرا انسان با اداره بهتر انواع سازمانهای اجتماعی از طریق برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و كنترل فعالیت های افراد با صرف حد اقل هزینه افزایش می دهد.

حسابداری شركت ها : با هدف تاكید یر جنبه های كاربردی و شرایط محیطی به بررسی و عملكرد شركت های تضامنی و نسبی و سهامی با توجه به قانون مالیات و سایر قوانین موضوعه كشور است.

مفاهیم و روش های آماری: كه از تركیب و تلفیق تعاریف مختلف آمار و توصیف مشاهدات تجربی و احتمالی و استدلال استنباطی توصیفی را ممكن می سازد.

حسابداری صنعتی: كه استفاده از آن برای دستیابی به بهای تمام شده ی محصولات تولیدی و خدمات ارائه شده جهت بهبود وضعیت اقتصادی و صنعتی كشور ضروری می باشد، به عبارت دیگر سود باید از تقلیل بهای تمام شده به دست آید از طریق افزایش بهای فروش تا زمینه رقابت ایجاد گردد.

ریاضیات امور مالی: برای رفع بسیاری از مشكلات فرهنگی اقتصادی اجتماعی از ریاضیات استفاده می شود و باری تعیین اغلب اقلام مجهول و نا مشخص  مثل پیش بینی نرخ تورم یا نرخ بسیاری از معادلات با متغیر ها و درجات مختلف استفاده می شود.

حسابداری

انجام دادن یك عمل و حتی خود داری از یك عمل، مستلزم تصمیم گیری و لازمه ی تصمیم گیری، آگاهی است. برای آگاهی باید اطلاعات موجود درباره ی موضوع تصمیم را گرد آوری و اطلاعات مؤثر در تصمیم گیری را انتخاب نمود؛ و بر اساس این اطلاعات، تصمیمات مختلفی را می توان نسبت به یك موضوع گرفت، تعیین و آثار و نتایج هر یك را ارزیابی كرد. در این صورت، تصمیمی كه در نهایت گرفته می شود آگاهانه و معقول خواهد بود.

حسابداری در ایران

حسابداری در ایران در حوزه نظری  رشد کمّی زیادی کرده‌است و پایه گذاری تحصیلات تکمیلی با این نگاه به حسابداری صورت گرفته و توسعه یافته‌است. با این وصف تعریفی از حسابداری در ایران غالب است که مضمون و محتوای آن صرف نظر از چینش یا تفاوت ظاهری الفاظ آن برای همه دانش آموختگان حسابداری ایران شناخته شده‌است. بر اساس این تعریف: حسابداری عبارت است از فرآیند شناسایی، جمع آوری، ثبت، طبقه بندی، تلخیص، گزارشگری، و تحلیل رویدادهای مالی یک شخصیت اقتصادی در یک دوره مالی معین بر اساس واحد پول ملی. این تعریف ترجمه کاملی است از تعاریف مختلفی که از حسابداری در عصر پازیتیویسم یعنی دهه‌های40الی 60 سده پیشین در دنیا رواج داشته‌است.

سید حسن سجادی نژاد و همچنین اسماعیل عرفانی و دکتر عزیز نبوی از بنیانگذاران حرفه حسابداری در ایران به شمار می‌روند که با تأسیس مدرسه عالی حسابداری شرکت ملی نفت و موسسه عالی حسابداری توانستند بیش از 6000دانش آموخته رشته‌های حسابداری و حسابداری دولتی و حسابرسی پرورش دهند.





 
 

 

امروزه در اکثر جوامع پیشرفته و توسعه یافته نمی توان نیاز به خودرو به معنی عام آن را در زندگی شخصی و اجتماعی انسان ها نــادیده گرفت . انــــواع خودروی سواری، موتور سیکلت ها، اتوبوس ها و مینی‌بوس‌ها در شهرها و اتوبوس ها، کامیون ها و تانکرها در بین شهرها، تراکتورها، انواع ادوات کشاورزی در روستاها، و کامیونها، لودرها و انواع تجهیزات راهسازی متحرک، از جمله کاربردهای اولیه و بدیهی خودروها محسوب می‌شوند. البته کلمه خودرو معادل فارسی کلمه Vehicle است که قطارها، کشتی‌ها، هواپیماها و حتی فضاپیماها را نیز شامل می‌شود. اما مهندسی خودرو، به‌طور خاص با مواردی سروکار دارد که بر روی زمین حرکت می‌کنند و دارای موتورهای احتراق داخلی هستند.

بدین ترتیب خودروهای مورد بحث از قسمت های مختلفی تشکیل شده‌اند: قوای محرکه، شاسی و چرخها، سیستم تعلیق و سازه و بدنه. البته تجهیزات دیگری متناسب با نوع خودرو به آن اضافه می‌شود. به‌عنوان مثال سیستم های برقی، سیستم های ایمنی و تجهیزات ظاهری و امکانات رفاهی از جمله موارد دیگر است که در انواع خودرو متناسب با کاربرد آن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مهندسی خودرو، رشته‌ای است که طراحی، ساخت، بهینه‌سازی و تعمیر انواع مختلف خودرو را در برمی‌گیرد. اما از آنجا که خودرو، ابزاری است که از مجموعه‌های مختلف تشکیل شده‌است و دارای کاربردهای متفاوتی است، این رشته، مخلوطی از علوم مختلف است. در حقیقت مهندسی‌خودرو یک رشته میان‌رشته‌ای و فراگیر است. چنین رشته‌هایی نتیجه پیشرفت های بشر در اواخر قرن بیستم است.

در ابتدای قرن بیستم که علم و فناوری به آرامی در کنار هم حرکت را شروع نمودند رشته‌های دانشگاهی همچون فیزیک، ریاضی و زیست شناسی عموما با مبنای علمی آغاز شدند . بعضا برخی از علوم مهندسی مانند مکانیک، برق، عمران که از دل علوم پایه منفک شده بود، نیز سربرآوردند. علوم و فنون در اواخر قرن با پیشرفت های سریع رایانه و فناوری اطلاعات به سرعت رشد نمود، به گونه‌ای که تقریبا هر پنج سال یکبار حجم دانش تولید شده در دنیا دو برابر کل گذشته می‌شد. لذا در دهه‌های منتهی به قرن بیست‌ویکم، ابتدا گرایش های مختلف در رشته‌ها بوجود آمد و سپس رشته‌های جدید ایجاد شد . به عنوان مثال رشته‌مهندسی مکانیک، به رشته‌های حرارت و سیالات، طراحی کاربردی، هوافضا، کشتی‌سازی، راه‌آهن، مهندسی خودرو و حتی بیومکانیک تقسیم شد . در قرن اخیر این گرایش ها متناسب با کاربرد گسترده و نیاز به استفاده از علوم مختلف از دل دانشکده‌های سنتی جدا شده و دانشکده‌های مستقلی را بوجود آوردند.

دانشکده مهندسی خودروی دانشگاه علم‌وصنعت اولین دانشکده‌ای در ایران و خاورمیانه است که ابتدا این رشته را در سطح کارشناسی‌ارشد تعریف نمود و هم‌اکنون بعد از پنج دوره ارائه فارغ‌التحصیلان ماهر به صنعت خودروسازی و قطعه‌سازی کشور، دوره کارشناسی و دکترا را آغاز نموده است. البته در کشورهای پیشرفته ای همچون انگلیس و آمریکا نیز دانشکده های مشابهی دارد.

رشته مکانیک خودرو به منظور تربیت نیروی متخصص برای صنایع خودروسازی کشور و صنایع وابسته به آن طراحی و تاسیس شده است و هم‌اکنون با شرکت های بزرگ کشور همچون ایران‌خو‌درو و سایپا همکاری نزدیک دارد. بسیاری از دانشجویان دانشکده هم‌اکنون مستقیما در آنجا مشغول به کار هستند.

این رشته کاربردی و کاملا عملی و جذاب است به طوری که دانش آموخته آن می‌تواند متناسب با علایق خود به حل مسائل کاملا ریاضی و پیچیده بپردازد و یا اینکه در یک کارخانه مدیریت خط تولید را برعهده گیرد. گستردگی این رشته باعث شده است که فارغ‌التحصیلان این رشته با خیال آسوده‌تر نسبت به آینده کاری و یا علمی خود بنگرند و آزادی انتخاب بیشتر را تجربه نمایند.

رشته مهندسی مکانیک خودرو

رشته خودرو، رشته‌ای است که به مسائل مختلفی در خودرو می‌پردازد و البته دارای سه گرایش مختلف قوای محرکه، سیستم تعلیق و سازه و بدنه خودرو می‌باشد. دروس پایه این رشته شامل دروس عمومی دیگر رشته‌های مهندسی، از جمله ریاضیات و فیزیک می‌باشد و شخص را برای رویکرد علمی با مسائل و قوانین آماده می‌سازد. افراد با گذراندن دروسی همچون مکانیک سیالات، ترمودینامیک، انتقال حرارت و مبانی مهندسی برق با اصول اولیه مکانیک و مهندسی آشنا می‌شوند. آنان سپس با دروس تخصصی‌تری همچون مبانی مهندسی خودرو، مبانی دینامیک خودرو، سیستم های شاسی و بدنه، و آیرودینامیک خودرو به عرصه صنعت خودرو وارد می شوند . علاوه براین با ارائه مباحثی همچون اقتصاد مهندسی در صنعت خودرو و مدیریت صنعتی در خودرو، شخص با مسائل مدیریتی و اقتصادی خودرو که ضامن پیشبرد کارها و طرح های صنعتی در دنیای واقعی است، آشنا می‌شود.

همچنین در این رشته انواع کارگاهها و آزمایشگاهها برای آشنایی عملی دانشجو با علوم پایه ، مهندسی و مخصوصا خودرو ارائه می‌شود. ضمنا با کار در آزمایشگاه های پژوهشی و همچنین همکاری با مراکز تحقیقاتی صنعت خودروی کشور، تحقیقات بنیادی نابی در این زمینه انجام می‌شود.

1- گرایش قوای محرکه

قوای محرکه خودروها، هم‌اکنون موتورهای درون‌سوز از نوع اشتعال جرقه‌ای و یا اشتعال فشاری می‌باشد. این موتورها دارای انواع مختلفی است که می‌توان از دیدگاههای متفاوتی آنها را دسته‌بندی نمود. موتورهای دوزمانه و چهار زمانه، موتورهای کاربراتوری و انژکتوری، پاشش مستقیم (درون سیلندر) و یا غیرمستقیم (درون منیفولد)، بنزینی، گازوییلی، گاز‌سوز، دوگانه‌سوز، الکلی، تنفس طبیعی، سوپرشارژ (پرخورانی) و توربوشارژ، از انواع قوای محرکه است که برمبنای احتراق داخلی عمل می‌نماید. البته مبحث انواع سوخت های جایگزین، همچون سوخت های زیستی، هیدروژن و دیگر مواد پاک و همچنین انرژی‌های الکتریکی در قالب خودروهای برقی یا هیبریدی و یا انرژی خورشیدی از دیگر موضوعات در مبحث قوای محرکه است. همچنین مباحثی همچون انتقال قدرت و سیستم های خنک‌کاری موتور و سیستم های تهویه مطبوع خودرو از جمله مواردی است که نظر افراد خلاق و علاقمند به نوآوری را به خود جلب می‌کند.

2- گرایش سیستم تعلیق

امروزه سیستم تعلیق، فقط به مبحث چهار چرخ و یک فنربندی ساده منتهی نمی‌شود. مبحث تعلیق مبحث پیچیده‌ای است که راحتی و ایمنی خودروها را در برمی‌گیرد. خودوریی که می‌خواهد با سرعت 200 کیلومتر در ساعت حرکت کند و به خوبی در شرایط مختلف آب‌وهوایی ترمز کند، نیاز به سیستم های تعلیق فعال و همچنین سیستمهای ترمز با کنترلرهای پیچیده دارد. همچنین در صنایع خودروسازی رقابت سختی در ارائه راحتی بیشتر و ایمنی بالاتر به مشتریان وجود دارد . لذا بهینه‌سازی این سیستم ها به کمک مدارهای مختلف مکانیکی، هیدرولیکی، نیوماتیکی و الکترونیکی توسط مهندسان خبره در حال انجام است.

3- گرایش سازه و بدنه

بدنه محکم تر، زیباتر و سبک تر، عامل موفقیت خودروسازها در قرن بیستم و یکم خواهد بود. همانطور که مشاهده می‌شود امروزه طراحان کارخانجات بزرگ توانسته اند با استفاده از مواد پیشرفته مهندسی همچون کامپوزیت ها، میکروکامپوزیت ها، میکرو آلیاژها، سرامیک ها و انواع پلیمر طرح هایی را در بدنه و شاسی خودرو ارائه نمایند که تا کنون نظیرش دیده نشده است بود و بعضا در رویاها و تخیل یافت می شد . برای طراحی و ساخت چنین خودروهایی، نیاز به دانش کامل در زمینه مواد، مقاومت آنها، مکانیزم ها، طراحی و محاسبات مهندسی و همچنین فرآیندهای تولید می‌باشد. مسلم است آینده از آن کسانی خواهد بود که دارای دانش و توانایی بیشتری در کاربرد این موارد دارند .






 

 HIV مخفف “Human Immunodeficiency Virus  به معنی “ویروس نقص ایمنی انسان” می‌باشد.  ویروس ، یک ذره زنده خیلی کوچک است که می‌تواند تکثیر و پخش شود اما برای زندگی نیاز به موجود زندة دیگری دارد. وقتی ویروس، سلولی را آلوده کند شروع به تکثیر در داخل آن سلول می‌کند که در نهایت منجر به آسیب آن سلول می‌شود.  

انسان می‌تواند توسط فرد دیگری که به HIV مبتلا است آلوده شود و او نیز می‌تواند بقیه افراد را آلوده کند و بر این اساس HIV منتشر می‌شود.

به فردی که به HIV آلوده است HIV)  +HIV مثبتاطلاق می‌شود.

(سیستم ایمنی، گروهی ازسلولها و ارگانها هستند که بدن را در برابر ویروسها و عفونتها محفاظت می‌کنند.)

.

چرا HIV خطرناک است ؟

اگر سیستم ایمنی بدن به ویروسها حمله می‌کند و آنها را می‌کشد پس مشکل چیست ؟

ویروسهای مختلف به سلولها و بافتهای مختلفی از بدن حمله می‌کنند. برخی ویروسها به پوست، برخی به دستگاه تنفسی و … حمله می‌کنند. چیزی که HIV را این چنین خطرناک کرده این است که HIV به خود سیستم ایمنی حمله می‌کند. سیستم ایمنی، گروهی ازسلولها هستند که بدن را در برابر انواع عفونتها محفاظت می‌کند و بدون آنها٬ توانایی بدن برای مبارزه با نواع عفونتها تضعیف می‌شود. لذا وقتی ویروس HIV وارد بدن فردی شود به تدریج قدرت دفاعی بدن وی ضعیف می شود و این فرد در برابر انواع بیماریها و عفونتها حتی آنهایی که در حالت عادی بیماریزا نیستند آسیب پذیر میگردد.

این روند قابل رؤیت نیست و راهی وجود ندارد تا با نگاه کردن به افراد بگوئیم که آیا به HIV مبتلا هستند یا خیر٬  ولی آزمایش خون می‌تواند پس از چند ماه از اولین تماس، ویروس را در خون آشکار کند.

افراد آلوده به HIV ممکن است سالها کاملاً سالم بمانند و حتی خودشان ندانند که آلوده هستند.

.

 

.

.

ویروس ایدز (HIV) سلولهای سیستم ایمنی و سیستم عصبی مرکزی را آلوده می‌کند.

T- helper lymphocyte (لنفوسیت T کمک کننده) سلول اصلی است که توسط HIV  آلوده می‌شود. سلول T- helper یک سلول سرسخت در سیستم ایمنی است و با  تمامی دیگر سلولهای سیستم ایمنی همکاری می‌کند بنابراین صدمه یا از بین رفتن سلول T- helper تاثیر جدی در سیستم ایمنی می‌گذارد.

HIV برای ورود به سلول T- helper  به مولکول CD4 سطح سلول متصل شده و آنرا آلوده میکند. به این همین خاطر به سلول T- helper ، لنفوسیت CD4+  یا CD4+ Lymphocyte  هم گفته می‌شود.

وقتی که سلول T- helper با HIV آلوده شد، HIV در آن تکثیر می‌شود و طی ۶-۲ روز سلول آلوده می‌میرد و ویروسها آزاد شده و ویروسهای جدید وارد سلولهای T- helper دیگری می‌شوند و آنها آلوده می‌کنند.

در مبارزه با این فرآیند سیستم ایمنی بسرعت HIV و سلول‌های آلوده با HIV را می‌کشد و سلولهای T- helper از دست رفته را جایگزین می‌کند

HIV علاوه بر لنفوسیتهای T یعنی (CD4)، همچنین لنفوسیتهایB و ماکروفاژها را هم آلوده میکند

بهمین دلیل نقص ایمنی بر اثر اچ‌آی‌وی، مخلوط (mixed) است.

.

.

ایدز چیست ؟

 ایدز (AIDS) مخفف Acquired Immune Deficiency Syndrome به معنی سندرم نقص ایمنی اکتسابی می‌باشد.

وقتی سیستم ایمنی آسیب ببیند، نه تنها در برابر ویروس HIV (که در آغاز به آن صدمه زده) بلکه به نسبت به بقیه عفونتها هم آسیب پذیر می‌شود و دیگر قادر به کشتن میکربها و ویروسهایی که قبلاً برایش مشکلی ایجاد نمی‌کردند نیست و لذا با گذشت زمان، افراد آلوده به HIV بیشتر و بیشتر بیمار می‌شوند و معمولاً سالها پس از آلودگی به یکی از بیماریهای خاص٬ شدیداً مبتلا می‌شوند و در این زمان گفته می‌شود که آنها به ایدز مبتلا شده‌اند. بنابراین  زمانی که فرد آلوده به ویروس HIV برای اولین بار به یک بیماری جدی مبتلا شود و یا وقتی که تعداد سلولهای ایمنی باقیمانده در بدن او از حد معینی کمتر شود، مبتلا به بیماری ایدز در نظر گرفته می شود.

ایدز یک مرحله کاملاً جدی است که بدن، دفاع بسیار کمی در برابر انواع عفونتها دارد. در واقع هر فرد آلوده به ویروس HIV ، الزاما مبتلا به ایدز نمی باشد اما در طول مدت آلودگی خود، می تواند دیگران را آلوده کند.

.

.

چه مدت طول می‌کشد تا HIV به ایدز تبدیل شود؟

بدون درمان دارویی، بطور متوسط طی ۱۰ سال آلودگی به ویروس HIV به سمت ایدز پیش می‌رود که البته این مدت ۱۰ سال برای فردی است که تغذیه مناسبی دارد. اما فردی که در منقطه فقیرنشین است  و بخوبی تغذیه نمی‌شود ممکن است بسیار سریعتر به سمت ایدز و نهایتاً مرگ پیش برود.

درمان دارویی ضد ویروس می‌تواند مدت زمان بین آلودگی با HIV و شروع ایدز را طولانی تر کند. داروهای جدیدی بولید شده‌اند که با مصرف آنها، فرد آلوده به HIV  می‌تواند مدت زمان طولانی قبل از ایجاد ایدز زندگی کند. اما این دارو‌ها بسیار گران و کمیاب بوده و در بسیاری از کشورهای فقیر در دسترس نیست و آلوده شدگان در این کشورها٬ سریعتر به سمت مرگ پیش می‌روند.

 

 

 




 


 


چوب

"چوب" یکی از مصالح مهم پرمصرف در بخشهای صنعتی، ساختمانی

و خانگی است و درمسیر توسعه زندگی بشر همواره نیاز به چوب

نیز روبه افزایش است.

چوب از دیرباز یکی از مهمترین مواد و ابزار چند منظوره کار انسانها بوده، به طوری که کاربردهای آن چه دردوران "سنتی" و در دوران زندگی "مدرن "رو به افزایش بوده است و براساس آمارفائو ، میزان افزایش نیارسالانه‌چوب درجهان  ‪ ۱۵درصد است.

چوب روزگارکهن یکی از مهمترین مصالح ساخت خانه‌های گلی بود، بطوری که از چوب آن برای تیرو ستون وازبرگ وشاخسارآن برای سقف‌سازی زیرگل ولای پشت بام استفاده می‌شد.

تامین سوخت، حصارکشی دورخانه‌های روستایی و نیز دردوران کهن از چوب به عنوان وسیله شکار و نیز ساخت نمادهای معماری دربناها استفاده می‌شده است.

به گزارش ایرنا، در موزه علوم طبیعی "لندن " آثاری وجوددارد که بشر ‪۱۰ هزارسال قبل باچوب "نیزه" برای شکار درست می‌کرده و در اروپایی شمالی نیزسابقه ساخت "قایق چوبی" به پنج هزار سال پیش برمی‌گردد.

کاربردهای معماری چوب در موزه‌های دوران کهن در اروپا، آسیاوآثار باستانی کشوراز جمله تخت جشمید ودیگربناهای تاریخی بیانگراهمیت چوب و کاربردهای متنوع و روز به فزونی آن است.

افزایش روبه رشد مصرف چوب در صنایع کشتی‌سازی، مبلمان، خودروسازی وصنایع دستی وتزیینی بیانگر اهمیت چوب در بخشهای صنعتی واشتغالزا است.

براساس بررسی‌های انجام گفته مصرف چوب در ایران تاریخ مدونی نداشته اما مردمان بومی ایران چهارهزارو‪ ۲۰۰سال قبل از میلاد ازچوب خانه درست‌می‌کردند.

هم‌اینک دردنیاسرانه مصرف چوب ‪ ۶دهم مترمکعب است و در ایران حدود ‪ ۲دهم متر مکعب است .

نقش واهمیت صنایع چوب ومبلمان تاجایی است که براساس آمارها، تولیدات جهانی سالانه مبلمان حدود ‪ ۲۵۰میلیون دلاراست و حجم ارزش سالانه مبل در کشور ایران نیز سالانه بیش از دوهزار میلیارد تومان است.

در بخش صنعت چوب و مبلمان کشور کشورحدود ‪ ۵۵هزار واحدکوچک و بزرگ با کمتر از ‪۱۰درصد ازاشتغال کشور فعال است.

صنعت چوب و مبلمان در دنیا به عنوان یک صنعت مهم وارز آور تبدیل شده بطوری که ‪ ۷۵درصد از تجارت این بخش تنهامربوط به هفت کشور دنیا از جمله آمریکا، چین،ایتالیا،فرانسه،آلمان،ژاپن و کانادا است.

وجوداستعدادهای فراوان منابع آب وخاک ، نیروی انسانی بیکار و ضرورت حفظ منابع جنگلی و تامین چوب مورد نیازکشور می‌طلبد حمایت از زراعت چوب در کشور بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

چهارمحال‌وبختیاری به لحاظ وجود منابع آب وخاک و فراوانی چشمه‌ها، قنوات ، رودخانه‌های فصلی و دایمی یکی از مناطق مستعد برای توسعه زراعت چوب است.

اگر چه در برخی از مناطق استان به صورت پراکنده در قطعات محدود برخی به صورت سنتی اقدام به کشت درختان غیرمثمرنموده‌اندوبرداشت چوب نیز صورت می- گیرد،اما در واقع این استان برای تولید چوب از ظرفیت بالایی برخوردار است.

بی‌توجهی به تولید چوب درقالب زراعت چوب باعث شده در برخی مناطق وحاشیه روستاها که چشمه‌های آب جاری است، درختانی کاشته شده‌اندکه چوب آنها کاربرد چندانی ندارد.

ترویج و توسعه زراعت چوب علاوه برایجاد زمینه اشتغال،استفاده بهینه از روان آبها و زمینهای بایر و ناهموار برای کشت مکانیزه، باعث ایجاد توسعه فضای سبز و نیز رونق تولید وافزایش اشتغالزایی در مناطق روستایی می‌شود.

حاشیه برخی دره‌ها یکی از مهمترین بسترها برای ترویج کشت زراعت چوب است که این امر علاوه برایجاد اشتغال ودرآمد ازتخریب وتعریض دره‌ها و زمینهای کشاورزی جلوگیری می‌کند.

درمحدوده‌برخی از روستاهای چهارمحال‌وبختیاری از جمله درمناطق "هوره "بخش سامان ، وروستاهای "خوی"،"وانان" و "هارونی "بخش لاران شهرکردبویژه روستای "کوران " وجود چند قطعه محدود باغات چوب عرصه اشتغال خوبی را برای مردم این منطقه فراهم کرده است.

چوب یک کالای قیمتی واشتغالزا است و زراعت چوب به عنوان یک "اقتصاد پاک" و درعین حال"سبز" فرصت کار دیگری برای کشاورزان است که دردیگر بخشها شامل حمل ونقل،خدمات،کارگاههای چوب بری، مبلمان و ساختمان سلسله فرصت‌های اشتغالی را ایجاد می‌کند.

درمورد کارگاه صنایع چوب هنرستان
 

کارگاه صنایع چوب یکی از بهترترین کارگاههای هنرستان است دارای دستگا ههای مانند خط زن برش mdf، اره نواری ،دستگاه سه کاره ، دستگاه کندگی ، دستگاههای خراطی و تعدادی زیادی از دستگاهها ماشینی و دستی برقی دیگر می باشد .ضمن ینکه با وجود این امکانات فضای مناسب کارگاه این فرصت  را فراهم می کند که هنر جویان با فراگیری فنون درودگری و کار با صفحات چوبی ضمینه مناسبی برای ورود به بازار کار و ارتقاء بنیه علمی خود داشته باشند  . ادامه تحصیل در رشته صنایع چوب تا مقطع دکترا میسر می باشد. ورود به دانشگاه از طریق کنکور کاردانی پیوسته شروع وتا مقاطع بالاتر ادامه پیدا می کند.
 
 


.jpg
.jpg

.jpg
.jpg


 

       تهیه کننده: بهروز جلیلناغونی



 


 
 
سیستم های انژكتوری تزریق مستقیم   GDI 

gdi سوخت رسانی

موتورهای تزریق مستقیم چیستند؟

درموتورهای معمول انژكتوری بنزین به داخل مانیفولد گازتزریق می شوداما در موتورهای تزریق مستقیم سوخت به داخل سیلندر تزریق می شود.نتیجه تزریق مستقیم نظارت دقیق تر بر نسبت هوا به سوخت در حالتهای مختلف رانندگی است.یكی دیگر از مزایای این سیستم قابلیت ایجاد تاخیر در تزریق مستقیم است كه بر اساس آن توانایی به وجود آوردن مخلوط های متفاوتی در سیلندر حاصل می شود



 


 

دیسك سخت با پوستی نرم

دیسك‌های اكسترنال بجز ذخیره‌سازی كاربرد دیگری ندارند، به همین دلیل گروه طراحی LaCie، ترك پد چند لمسی خوبی روی آن طراحی كرده تا بتوان از آن به عنوان ماوس نیز استفاده كرد.

هنوز از زمان عرضه یا قیمت این دیسك سخت كه به فناوری USB3  نیز مجهز است، صحبتی به میان نیامده است.





نوع مطلب : آموزشی، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
 
یکشنبه 26 آبان 1392 :: نویسنده : رسول اسحاقی
 


 

اسكنر متن جیبی

ساندرا بروگمان، مدل مفهومی ‌اسكنری را طراحی كرده كه از طریق آن می‌توان علاوه بر خواندن متن از روی یك صفحه شیشه‌ای، به صورت همزمان به صدای آن نیز گوش داد. سرعت پخش این صدا همسان با سرعت حركت اسكنر توسط دست خواهد بود و به این ترتیب، تندخوان‌ها و كندخوان‌ها هر دو می‌توانند از این دستگاه استفاده كنند. همچنین از طریق این اسكنر می‌توان ایرادهای نگارشی متن را مشاهده و راه‌حل‌هایی برای آن دریافت كرد





نوع مطلب : آموزشی، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
 
یکشنبه 26 آبان 1392 :: نویسنده : رسول اسحاقی
 


 

روش ریخته گری دقیق :

‌ریخته گری دقیق به روشی اطلاق میشود كه در ان قالب با استفاده از پوشاندن مدل های از بین رونده توسط دوغاب سرامیكی ایجاد می وشد. مدل (‌كه معمولا از موم یا پلاستیك است ) توسط سوزاندن با یاذوب كردن از محفظه قالب خارج می شود.

ویژگی :
در روشهای قالبگیری در ماسه ، مدلهای چوبی یا فلزی به منظور تعبیه شكل قطعه در داخل مواد قالب مورد استفاده قرار میگیرد. در اینگونه روشا مدلها قابلیت استفاده مجدا دارند ولی قالب فقط یكبار استفاده می شود. در روش دقیق هم مدل و هم قالب فقط یك بار استفاده می شود. درروش دقیق هم مدل و هم قالب فقط یك بار استفاده می شود .

مزایا و محدودیتها
الف: مهمترین مزایای روش ریخته گری دقیق عبارتند از : - تولید انبوه قطعات با اشكال پیچیده كه توسط روشهای دیگر ریخته گری نمی توان تولید نمود توسط این فرایند امكان پذیر می شود. - مواد قالب و نیز تكنیك بالای این فرایند،‌- امكان تكرار تولید قطعات با دقت ابعادی وصافی سطح یكنواخت را میدهد. - این روش برای تولید كلیه فلزات و آلیاژهای ریختگی به كار می رود . همچنین امكان تولید قطعاتی از چند آلیاژ مختلف وجود دارد. - توسط این فرآیند امكان تولید قطعاتی با حداقل نیاز به عملایت ماشینكاری و تمام كاری وجود دارد. بنابراین محدودیت استفاده از آلیاژهای با قابلیت ماشینكاری بد از بین می رود. - در این روش امكان تولید قطعات با خصوصا متالورژیكی بهتر وجود دارد. - قالبت تطابق برای ذوب و ریخته گری قطعات در خلاء وجود دارد. - خط جدایش قطعات حذف می شود و نتیجتا موجب حذف عیوبی می شود كه در اثر وجود خط جدایش به وجود می آید.. –
ب:مهمترین محدودیتهای روش ریخته گری دقیق عبارتنداز : - اندازه و وزن قطعات تولید شده توسط این روش محدود بوده و عموما قطعات با وزن كمتر از 5 كیلوگرم تولید می شود . - هزینه تجهیزات و ابزارها در این روش نسبت به سایر روشها بیشتر است.
انواع روشهای ریخته گری دقیق:

در این فرایند دو روش متمایز در تهیه قالب وجود دارد كه عبارتند از روش پوسته ای و روش توپر به طور كلی این دو روش درتهیه مدل با هم اختلاف ندارند بلكه در نوع قالبها با هم تفاوت دارند. فرایند قالبهای پوستهای سرامیكی پوسته ای سرامیكی درریخته گری دقیق: برای تولید قعطات ریختگی فولادی ساده كربنی ، فولادهای آلیاژی ،‌فولاد های زنگ نزن، مقاومت به حرارت ودیگر آلیاژهایی با نقطعه ذوب بالای این روش به كار می رود به طور شماتیك روش تهیه قالب را در این فرآیند نشان می دهند كه به ترتیب عبارتند از :
الف : تهیه مدلها : مدلهای مومی یا پلاستیكی توسط ورشهای مخصوص تهیه میشوند.
ب : مونتاژ مدلها : پس از تهیه مدلهای مومی یا پلاستیك معمولا تعدادی از آنها ( این تعداد بستگی به شكل و اندازه دارد) حول یك راهگاه به صورت خوشه ای مونتاژ می شوند در ارتباط باچسباندن مدلها به راهگاه بار ریز روشهای مختلف وجود دارند كه سه روش معمولتر است و عبارتند از :
روش اول: محل اتصال در موم مذاب فرو برده می شود و سپس به محل تعیین شده چسبانده می شود .
روش دوم: این روش كه به جوشكاری مومی معروف است بدین ترتیب است كه محلهای اتصال ذوب شده به هم متصل می گردند .
روش سوم: روش سوم استفاده از چسبهای مخصوص است كه محل اتصال توسط جسبهای مخصوص موم یا پلاستیكی به هم چسبانده می شود. روش اتصال مدلهای پلاستیكی نیز شبیه به مدلهای مومی می باشد..
ج : مدل خوشه ای و ضمائم آن در داخل دو غاب سرامیكی فرو برده می شود. درنتیجه یك لایه دو غاب سرامیكی روی مدل را می پوشاند
د:در این مرحله مدل خوشه ای در معرض جریان باران ذرات ماسه نسوز قرار میگیرد.‌تایك لایه نازك درسطح آن تشكیل شود .
ه: پوسته سرامیكی ایجاده شده در مرحله قبل كاملاخشك می شوند تا سخت و محلم شوند. مراحل ( ج ) (د) ( ه) مجددا برای جند بار تكرار می شود . تعداد دفعات این تكرار بستگی به ضخامت پوسته قالب مورد نیاز دارد. معمولا مراحل اولیه از دوغابهایی كه از پودرهای نرم تهیه شده ،‌استفاده شده و بتدریج می توان از دو غاب و نیز ذرات ماسه نسوز درشت تر استفاده نمود. صافی سطح قطعه ریختگی بستگی به ذرات دو غاب اولیه و نیز ماسه نسوز اولیه دارد.
ز: مدول مومی یا پلاستیكی توسط ذوب یا سوزانده از محفظه قالب خارج می شوند، به این عملیات موم زدایی می گویند . درعملیات موزدایی بایستی توجه نمود كه انبساط موم سبب تنش وترك در قالب نشود
ح: در قالبهای تولید شده عملیات بار ریزی مذاب انجام می شود ط: پس از انجماد مذاب ،‌پوسته سرامیكی شكسته میشود.
ی: در آخرین مرحله قطعات از راهگاه جدا می شوند.
مواد نسوز در فرآیند پوسته ای دقیق:
نوعی سیلیس به دلیل انبساطی حرارتی كم به طور گسترده به عنوان نسوز در روش پوسته ای دقیق مورد استفاده قرار می گیرد.این ماده نسوز برای ریخته گری آلیاژهای آهنی و آلیاژهای كبالت مورد استفاده قرار می گیرد. زیر كنیم شاید بیشترین كاربرد را به عنوان نسوز در فرآیند پوسته ای دارد. این ماده بهترین كیفیت را در سطوح قطعه ایجاد نموده و در درجه حرارتهای بالا پایدار بوده و نسبت به خوردیگ توسط مذاب مقاوم است. آلومین به دلیل مقاومت كم در برابر شوك حرارتی كمتر مورد استفاده قرار میگیرد. به هر حال در برخی موارد به دلیل مقاومت در درجه حرارت بالا ( تا حدودc ْ1760 مورد استفاده قرار می گیرد.
چسبها :‌مواد نسوز به وسیله چسبها به یكدیگر می چسبد این چسبها معمولا شیمیایی می باشند سلیكات اتیل ،‌سیلیكات سدیم و سیلیس كلوئیدی . سیلیكات اتیل باعث پیدایش سطح تمام شده بسیار خوب میشوند. سیلیس كلوئیدی نیز باعث بوجود آمدن سطح تمام شده عالی می شود.
اجزای دیگر: یك تركیب مناسب علاوه بر مواد فوق شامل مواد دیگری است كه هر كدام به منظور خاصی استفاده می شود.
این مواد به این شرح است : - مواد كنترل كننده ویسكوزیته - مواد تركننده جهت كنترل سیالیت دو غاب و قابلیت مرطوب سازی مدل - مواد ضد كف جهت خارج كردن حبابهای هوا - مواد ژلاتینی جهت كنترل در خشك شدن و تقلیل تركها فرایند تهیه قالبهای توپر در ریخته گری دقیق: شكل به طول شماتیك مراحل تهیه قالب به روش توپر را نشان می دهد كه عبارتند از :
الف : تهیه مدلهای ذوب شونده
ب :‌مونتاژ مدلها : این عملیات درقسمت
ج: توضیح داده شده ح: مدلهای خوشه ای و ضمائم آن درداخل درجه ای قرار میگیرد و دوغاب سرامیكی اطراف آن ریخته میشودتا درجه با دو غاب دیرگداز پر شود. به این دو غاب دو غاب پشت بند نیز گفته میشود . این دو غاب در هوا سخت می شود و بدین ترتیب قالب به اصطلاح توپر تهیه می شود
د: عملیات بار ریزی انجام میشود
ه : قالب سرامیكی پس ازانجماد مذاب شكسته می شود
و: قطعات از راهگاه جدا می شوند شكل دادن به روش ریخته گری دو غابی مقدمه این طریقه شبیه كار فیلتر پرس است ، به این معنا كه مقدار آب به مواد اولیه اضافه شده تا حالت دو غابی به خود بگیرد. باید خارج شود ،به این دلیل برای ساختن اشیا روش كندی است . به طور كلی این روش موقعی مورد استفاده قرار میگیرد كه شكل دادن به روشهای اقتصادی تر غیر ممكن باشد. ازطرف دیگر مواقعی از این روش اسفتاده می كنند كه تعدااد زیادی از قطعه مورد درخاواست نباشد . برتری بارز این روش در تولید قطعات پیچیده است . دوغاب،‌داخل قالبهای گچی متخلخل كه شكل مورد نظر را دارد، ریخته می شود . آب دو غاب جذب قالب شده و دراثر این عمل یك لایه از مواد دو غاب به دیواره قالب بسته می شود و شكل داخل قالب را به خود می گیرد.دو غاب در داخلی قالب باقی می ماند تا زمانی كه لایه ضخامت مورد نظر را پیدا كند. اگر ریخته گری تو خالی نباشد ،‌نیازی به تخلیه دو غاب نیست ، ولی برای قطعاتی كه توخالی باشند، قالب برگدانده میشود . دو غاب اضافی كه روی سطح قالب قرار دارد،‌به وسیله كرادكی تراشیده می شود . سپس لایه اضافی با كمك چاقو در ناحیه ذخیره برداشته می شود . جدارة تشكیل دشه كه همان قطعه نهایی موردنظر است، درقالب باقی می ماند تا زمانی كه كمی منقبض شده و از قالب جدا شود. سپس می توان آن را از قالب در آورد . بعد از اینكه قطعه مورد نظر خشك شد،‌كلیه خطوط اضافی كه دراثر قالب روی آن ایجاد شده است، با چاقو زده و یا به وسیله اسفنج تمیز می شود در این مرحله قطعه آماده پخت است . چون آب اضافی دو غاب حین ریخته گری خارج شده ، سطح دو غاب در داخل قالب پایین می آید. به این دلیل معمولا یك حلقه بالای قالب تعبیه می شود تا دو غاب را بالای قعطه مورد نظر نگه دارد. این حلقه ممكن است از گچ و یا از لاستیك ساخته شود . اگر ازگچ ساخه شود ، داخل آن نیز دو غاب به جدا بسه شده و با كمك چاقو تراشیده میشود. وقتی كه جسم داخل قالب گچی كمی خشك شد،‌اسفنجی نمدار دور آن كشیده می شود تا سطحی صاف به دست آید . این روش كه در بالا به ان اشاره شد ، برای ریخته گری اجسامی است كه داخل آنها خالی است . مانند گلدان، زیر سیگاری ، و غیره ... اما طریقه ای هم هست كه برای ساختن اجسام توپر به كار می رود ، به این تریتب كه دو غاب داخل قالب می ماند تا اینكه تمام آن سف شود. برای ساختن اشیایی كه شكل پیچیده دارند ، ممكن است قالب گچی ازچندین قعطه ساخته شود تا بتوانیم جسم داخل آن را از قالب خارج كنیم ، هر قطعه قالب شامل جای خالی است كه قعطه قالب دیگر در آن جا می گیرد. (‌نروماده ) اگر قالب دارای قطعات زیادباشد،‌لازم است در حین ریخته گری خوب به هم چسبد این كار را می توان به وسیله نوار لاستیك كه محكم به دور آن می بندیم انجام دهیم . هنگام در اوردن جسم از قالب باید این نوار لاستیكی را باز كرده و برداریم. غلظت مواد ریخته گری باید به اندازه كافی باشد كه باعث اشباع شدن قالب از آب نشود . بخصوص موادی كه شامل مقدار زیادی خاك رس هستند،‌غلظت آنها به قدری كم خواهد شد كه ریخته گری آنها مشكل شده و معایبی هم در حین ریخته گری ایجادمی شود. برای اینكه دو غاب را به اندازه كافی روان كنیم . مواد روانسازی به دو غاب اضافه می شود.
ریخته گری دو غابی تجهیزات مورد نیاز: مواد مورد نیاز - مواد اولیه - آب - روانساز( سودا و سیلیكات سدیم یا آب شیشه ) ابزار مورد نیاز - همزان الكتریكی - ترازو ( با دقت 1/0و01/0 گرم) - پارچ دردار - قالب گچی مورد نیاز ( قالب قوری - لوله و قالب هاون آزمایشگاهی - دسته هاون آزمایشگاهی - دسته هاون ) - ویسكوزیته متر ریزشی با بروكفید - لاستیك نواری - میز كار آماده سازی دو غاب توزین و اختلاط مواد اولیه :‌در تولید فرآورده های سرامیكی ،‌عمل توزین مواد اولیه به طور كلی می تواند به دو روش انجام شود. (‌توزین به روش خشك ) (‌توزین به روش تر )‌در مرحله تهیه و آماده سازی بدنه ،‌روش توزین عامل بسیار مهم و تعیین كننده ای است.
توزین درحالت خشك : در این روش ،‌عمل توزین هنگامی صورت می گیرد كه مواد اولیه به صورت خشك و یا تقریبا خشك باشند و هنوز تبدیل به دو غاب نشده باشند . هنگام توزین ،‌حتما باید آب موجود درمواد اولیه و به طور عمده در مواد پلاستیك (‌كه از محیط اطراف جذب شده و یا در معدن در اثر ریزش برف و باران مرطوب و نمدار شده است )‌منظور شود . البته باید توجه داشت كه تعیین دقیق مقدار رطوبت موجود در مواد اولیه،عملا غیر ممكن است و این موضوع ، یعنی عدم دقت ، نقص بزرگ توزین به روش خشك است . در عمل از تك تك مواد اولیه نمونه برداری كنید ،‌و بعد از توزین آن را در خشك كن آزمایشگاهی در دمای ( ) قرار دهید بعد از 24 ساعت نمونه را دوباهر توزین كنید . اختلاف وزن نسبت به وزن اولیه را محاسبه كنید تا درصد رطوبت خاك مشخص شود . بعد از تعیین درصد رطوبت ، درصد فوق را در توزین نهایی مواد اولیه منظور كنید . توزین در حالت تر: در این روش،‌عمل توزین بعد از تبدیل هر یك از مواد اولیه به دو غاب انجام می شود. بدیهی است كه هریك از مواد اولیه به دو غاب انجام می شود . بدیهی است كه در روش خشك گفته شد ، وجود نخواهد داشت . البته در صنعت به لحاظ نیاز این روش به چاله های ذخیره سازی كه فضای بیشتری با سرماهی گذاری اولیه بالاتری را می طلبد ،‌كمتر استقبال می شود. در مورد توزین به روش تر ،‌حتما این روش مطرح خواهد شد كه چگونه می توان به مقدار مواد خشك موجود در دو غاب هر یك از مواد اولیه پی برد. در عمل برای تعیین مقدار مواد خشك موجود درغابها از رابطه برونینارت استفاده می شود . W=(p-1) W= وزن ماده خشك موجود در یك سانتیمتر مكعب از دو غاب (‌گرم ) P= وزن ماده خشك موجود در یك سانتیمتر مكعب = وزن مخصوص ( دانسیته ) دو غاب درعمل با توزین حجم مشخصی از دو غابها،‌می توان به وزن مخصوص یا دانسیته آنها پی برد. در مورد وزن مخصوص مواد خشك باید اشاره شود كه به طور معمول این مقدار حدود 5/2 تا6/2 گرم بر سانتیمتر مكعب است. بنابرانی اگر با تقریب ،‌وزن مخصوص را 5/2 اختیار كنید ، مقدار كسری برابر با خواهد بود . پس تنها عامل در اكثر موارد،‌دانسیته دو غابها است .
الك كردن : عمل توزین مواد اولیه چه به صورت تر باشد و چه در حالت خشك ،‌ابعاد ذرات دو غاب بدنه موجود در حوضچه های اختلاط نباید از حدو مورد نظر بزرگتر باشد. تعیین ابعاد ذرات موجود در دو غاب،‌قسسمتی از اعمال روزمره آزمایشگاهها ی خطوط تولید است و این عمل در پایان نمونه برداری در حین سایش انجام گیرد و سپس تخلیه انجام می گیرد. در هر صورت ،‌انتخاب دانه بندی مناسب بستگی به فاكتور های ذیل دارد: - نوع بدنه ( چینی ظروف- چینی بهداشتی ،- نوز) - نوع مواد اولیه و درصد انها (‌- بالكی) - خواص ریخته گری ( تیكسوتراپی ،‌- سرعت ریخته گری) - جذب آب - عمل الك كردن برای جداسازی ذرات درشت و كنترل خواص دوغاب بسیار ضروری است. زیرا اولا وجود ذرات درشت عوارض گسترده ای بر پروسس ریخته گری ،‌- خواص دو غاب ،‌- خواص حین پخت و خواص محصول نهایی دارد. ثانیا ،- كنترل دانه بندی برای خواص دو غاب شدیدا تحت تاثیر دانه بندی بوده و نباید از حد متعارفی كمتر باشد . انتخاب و شماره الك توسط استاد كار انجام خواهد شد. عموما به لحاظ وجود ذرات درشت و حضور ناخالصیهای گسترده در مواد اولیه نظیر موادآلی ،‌ریشه درختان ،‌كرك و پشم كه به منظور افزایش استحكام خام به بعضی از مواد اولیه زده می شود ،‌غالبا چشمه های الك زود كورمی شود و ادامه عمل الك كردن را با مشكل مواجه می كند. لذا غالبا الكهارا چند طبقه منظور كرده و طبقات نیز از مش كوچك به مش بزرگ از بالا به پایین قرار می گیرند تا دانه های درشت تر بالاو دانه های كمتری روی الك زیرین كه دارای چشمه های ریزتری است ،‌قرار گیرد .
آهن گیری: می دانید كه اهن با ظرفیتهای مختلف در مواد اولیه یا بدنه های خام وجود دارد، در مجموع چهار شكل متفاوت آهن وجود دارد. - به صورت یك كاتیون در داخل شبكه بلوری مواد اولیه - به صورت كانیهای مختلف كه به عنوان ناخالصیهای طبیعی با مواد اولیه مخلوط می شوند . - به صورت ناخالصیهای مصنوعی كه در اثر سایش صفحات خرد كننده سنگ شكنها و آسیابها به وجود آمده اند . فقط در حالت اخیر آهن به صورت فلزی یا آزاد وجود دارد. لذا در این حالت توانایی می توان عمل اهن گیری را انجام داد. - به صورت تركیبات دو وسه ظرفیتی آهن كه در اثر زنگ زدگی خطوط انتقال دو غاب ،‌- وارد دوغاب میشوند.در تولید فرآورده های ظریف برای تخلیص دو غاب از ذرات آهن موجود ،‌- از دستگاههای آهنر یا مگنت دستی استفاده می شود . دستگاههای آهنربا اگر چه عامل بسیار موثری در حذف آهن و تخلیص دو غاب هستند،‌- ولی ماسفانه باید توجه داشت كه این دستگاهها قادر به جذب تمام مواد وذرات حاوی آهن نیستند . در بین كانیهای مهم آهن، كانیهای مگنیت ( ) سیدریت ( )‌و هماتیت( ) به ترتیب دارای بیشترین خاصیت مغناطیسی هستند و بنابراین ،‌به وسیله دستگاههای آهنربا جذب می شوند . در كانیهای لیمونیت ( ) ماركاسیت و پیریت ( ) خاصیت مغناطیسی به ترتیب كاهش یافته و به همین دلیل در عمل ، احتمال جدا سازی این كانیها به وسیله دستگاههای آهنربا بسیار كم است . در مورد آهن فلزی بدیهی است كه دستگاههای آهنربا به راحتی قادر به جذب آنها هستند. تنظیم خواص رئولوژیكی بعد از اینكه دو غاب الك و آهنگیری شد، دو غاب رابه چاله ذخیره یا به ظرف مخصوص انتقال می دهیم . در حالی كه همزن الكتریكی با دور كم در حال هم زدن آرام دو غاب است ، از چاله نمونه برداری كرده و آزمونهای زیر را اعمال می كنیم تا فرم پیوست تكمیل شود. همان طوریكه در فرم ملاحظه می شود ،
شامل مراحل زیر است :‌اولین مرحله تنظیم دانسیته دوغاب است . بدین معنا كه سرعت ریخته گری یا مدت زمانی كه لازم است دو غاب در قالب گچی بماند و به ضخامت مورد نظر برسد، تنظیم شود . بدین منظور در ابتدا قالب گچی مناسب را كه دارای عمر مشخص و درصد آب به گچ ثابت و معینی است آماده می كنیم و یا اینكه می توانیم از یك مدل مشخص در خط تولید استفاده كنیم بعد از بستن قطعات قالب، آنها را با كمك یك نوار پهن لاستیكی نظیر تیوپ دوچرخه یا لاستیكی كه از تیوپ ماشین معمولی بریده شده است ، كاملا در كنار هم جذب و محكم كنید . دو غاب حاصل را به داخل قالب گچی بریزید . و بعد از مدت زمان مشخصی ،‌در نتیجه واكنشهای متقابل بین دو غالب وقالب گچی ،‌لایه ای درمحل تماس دو غاب و قالب ایجاد می شود .‌واضح است كه قطر لایه ایجاد شده بستگی به زمان توقف دو غالب در قالب دارد. بعد از گذشت مدت زمان مورد نظر ، دو غاب اضافی موجود قالب تخلیه می شود . این زمان به طور عمده بستگی به قطر فراورده مورد نظر وسرعت ریخته گری دو غاب دارد . باید توجه داشت كه تراكم قالب گچی نیز عامل موثری در زمان ریخته گری است . ولی برای ایجاد زمینه ای در ذهن دانش آموزان باید اشاره شود كه با توجه به كلیه عوامل موثر زمان ریخته گری به عنوان مثال برای فرآورده ها بهداشتی به قطر حدود 10 یا 11میلیمتر،‌معمولا حدود تا 2 ساعت ،‌برای ظروف غذا خوری از جنس ارتن و ریا پرسلان با قطر2 تا 3 میلیمتر ، حدود 15 تا 25 دقیقه و برای چینی استخوانی به همین قطر حدود 2 تا 5 دقیقه است .سپس قالب و فرآورده شكل یافته در آن برای مدتی به حال خود گذاشته می شود تا لایه ایجاد شده ،‌تا حدودی خشك و در نتیجه كوچكتر شود .(‌دراثر انقباض تر به خشك ) بعد از این مرحله قطعه شكل یافته به راحتی از قالب جدا شده و می توان آ نرا از داخل قالب گچی خارج كرد درهنگام تشكیل لایه در محل تماس قالب و دوغاب،‌حجم دو غاب موجود در غاب به مرور كمتر وكمتر می شود . به همین دلیل لازم است كه مجددا مقادیری دو غاب به داخل قالب گچی ریخته شود. با توجه به اینكه انجام این عمل نیازمند نیروی انسانی بیشتر و نیز مراقیت دایم است، در عمل قطعه ای در دهانه قالب گچی تعبیه شده كه اصطلاحا به آن ((‌حلقه 45)) گفته می شود. این حلقه باعث ایجاد ستونی از دو غاب برفراز قطعه ساخته شده می شود. در نتیجه با كاهش حجم دو غاب موجود در قالب ،‌نیازی به اضافه كردن مجدد دو غاب نیست. در بعضی موارد به جای تعبیه حلقه از قیف استفاده می شود . حلقه ها می توانند از جنس لاستیك و یا گچ باشند. در صورتی كه حلقه ها از جنس گچ باشند، در سطح داخلی حلقه ،‌در محل تماس دو غاب با گچ نیز لایه ای ایجاد میشود . این لایه اضافی و نیز دیگر قسمتهای اضافی ( به عنوان مثال اضافات ایجاد شده در محل درز قالبها)‌در مرحله پرداخت بریده و جدا می شوند . قالبهای گچی به ندرت یك تكه هستند. بدین معنی كه معمولا فراورده ها در قالبهای چند تكه شكل می یابند. از طرف دیگر در مورد بعضی از شكلهای پیچیده لازم است مدل اصلی به چند قعطه مختلف تجزیه شده و هر یك از قسمتها جداگانه شكل بگیرند . سپس، بعد از خروج از قالبها به یكدیگر متصل شوند. به عنوان مثال ، در مورد ظروف خانگی دسته فنجانها و یا لوله قوریها به صورت مجزا شكل یافته و پس از خروج از قالب، به بدنه اصلی چسبانده می شوند . مرحله چسباندن قطعات در شكل دادن فراورده ها دارای اهمیت زیاد است . درشكل دادن به روش ریخته گری به صورت كاملا ساده نشان داده شده است . تعیین زمان ریخته گری دو غابی وسایل مورد نیاز مواد اولیه مورد نیاز تعداد پنج عدد قالب گچی دو غاب تنظیم شده لیوانی كولیس یا ریز سنج كاغذ میلیمتری سیم یا فنر برای برش دادن خط كش كرنومتر مدت زمانی كه دو غاب در داخل قالب باقی می ماند ، در قطر لایه ایجاد شده ویا به عبارت دیگر در ضخامت بدنه خام ، تاثیر بسیار زیادی دارد. بدنی معنی كه چنانچه دو غاب اضافی همچنان در قالب باقی مانده و تخلیه نشود و اصطلاحا (( زمان بیشتر به دو غاب داده شود ))‌،‌قطر لایه ایجاد شده افزایش خواهدیافت . باید توجه داشت كه با گذشت زمان ،‌سرعت تشكیل ثابت نبوده و به مروركند تر می شود . چرا كه در این شرایط ،‌خود لایه ایجاد شده به صورت سدی در ماقابل نفوذ آب به داخل گچ ،‌عمل می كند. همچنانكه مشاهده می شود ، این عامل كه اصطلاح (( ریخته گری)) به آن اتلاق می شود، عامل مهمی درتعیین قطر بدنه خام (‌ودر نتیجه دیگر خصوصیات بدنه ) و نیز سرعت تولید است . به همین دلیل ،‌یكی از مهمترین خواص دوغابها مقدار ( سرعت ریخته گری) آنها است. به طور مشخص ،‌سرعت ریخته گری عبارت است از ضخامت ایجاد شده در واحد زمان و عوامل موثر در ان كلا عبارتند از : فشار، درجه حرارت ،‌وزن مخصوص دو غاب و بالاخره مقاومت لایه ریخته گری شده در برابر عبورآب . دو عامل اخیر وبخصوص آخرین عامل ، مهمترین مواردی هستندكه عملادرصنعت مورد توجه قرار می گیرند . مقاومت لایه ریخته گری شده در برابر عبور آب ، خود به عوامل دیگری بستگی دارد كه به طور خلاصه عبارتند از:نوع و یا دانه بندی مواد و نیز چگونگی و یا شدت روان شدگی ( به عبارت دیگر تجمع و یاتفرق ذرات )ضمنا باید توجه داشت كه در سرعت ریخته گری ،‌عوامل خارجی دیگری كه ربطی به خواص دو غاب ندارند نیز موثر هستند. مانند تراكم و یا تخلخل قالب گچی و درصد رطوبت موجود در آن.ضخامت لایه ایجاد شده رابطه مستقیم با جذر زمان ریخته گری دارد. بنابراین ،‌بین زمان و ضخامت لایه رابطه زیر بر قرار خواهد بود: ویا در رابطه فوق ، 1ضخامت لایه ایجاد شده ( به میلی متر )‌و t زمان (‌به دقیقه)‌وk ضریب ثابت است . به همین دلیل سرعت ریخته گری معمولا به صورت بیان می شود . رابطه فوق بدین معنی است كه به عنوان مثال چنانچه ساخت فرآورده ای به ضخامت یك میلیمتر ،‌چهاردقیقه زمان احتیاج داشته باشد، ساخت فراورده دیگر به ضخامت 2 میلیمتر در همان شرایط به شانزده دقیقه زمان نیاز دارد. با این توضیحات ، برای تعیین سرعت ریخته گری و در كنار آن زمان ریخته گری، به صورت زیر عمل كنید: نخست روی قالبهای گچی به ترتیب شماره یك تا پنج بزنید ، سپس دو غاب را به ترتیب در اولین قالب ریخته و بلافاصله كرنومتر را بزنید .بلافاصله قالب گچی دیگر و درنهایت پنجمین قالب گچی را از دو غاب پركنید. بعد از یك دقیقه اولین قالب را و بعد بترتیب زیرا قالبهای دیگر را تخلیه كنید : بعد از اینكه آخرین قطرات دو غاب از چكه كردن باز ایستاد ،‌قالب را به حال خود بگذارید و بعد از زمان مشخصی كه جداره تشكیل شده در اثر انقباض از قالب جدا شد، آن را از قالب بیرون آورد. با ریز سنج یا با كمك كولیس اندازه گیری كنید.سپس با كمك كاغذ میلیمتر و با انتخاب دو محور xوy به ترتیبx را به عنوان زمان و y را به عنوان ضخامت با كمك نقطعه یابی رسم كنید. در این حالت با رسم 1 بر حسب خواهید توانست ضریب خط را بدست آورید كه همان سرعت ریخته گری است . و از انجا می تونید به راحتی هر ضخامتی را كه می خواهید ، تعیین و زمان آن را محاسبه كنید. مثلا اگر سرعت ریخته گری 5/0 باشد،یعنی ( میلیمتر مربع بر دقیقه) برای داشتن بدنه ای به ضخامت 8/0 سانتیمتر به صورت زیر محاسبه می كنیم . دقیقه َ2.8 = 60 ÷ 128 یعنی باید 2 ساعت و 8 دقیقه زمان بدهید تا جداره مورد نظر تشكیل شود.یكی از عوامل موثر درسرعت ریخته گری ، وزن مخصوص دو غاب و یا به عبارت دیگر نسبت بین مواد جامد و آب است . علاوه بر این مورد افزایش مقار اب در دو غاب ریخته گری باعث اشباع سریعتر قالبها می شود كه به نوبه خود خشك كردن كامل قالبها باعث فرسودگی سریعتر آنها و نهایتا كاهش بازدهی قالبهامی شود . وزن مخصوص دو غابهای ریخته گری باید حتی المقدور بالا باشد. علت اساسی استفاده از روان كننده ها در دوغابهای ریخته گری ،‌همین مورد است . چرا كه بدون استفاده از روان كننده ها تهیه دو غابهایی با وزن مخصوص بالا ، تقریباً غیر ممكن است . به همین دلیل یكی از خواص مخصوص آنها است . در تولید فرآورده های سرامیك ظریف به طور معمول وزن مخصوص دو غاب ریخته گری بین 5/1 تا است. یكی دیگر از خصوصیات بسیار مهم در دو غابهای ریتخه گری و یسكوزیته آنهاست .ویكسوزیته یك دو غاب علی رغم وزن مخصوص بسیار بالای آن باید درحدی باشد كه درمقیاس صنعتی ، دوغاب به راحتی از الكها و یا خطوط لوله عبور كند و درعین حال بتواند تمامی زوایاو گوشه های قالب را پركند. مساله مهم درارتباط بین وزن مخصوص ویسكوزیته و روان كننده این موضوع است كه اگر چه تغییرات وزن مخصوص ویا به عبارت دیگر مقدار آب و نیز تغییرات مقدار روان كننده در ویسكوزیته موثر هستند. ولی تغییرات مقدار روان كننده در مقدار وزن مخصوص بیتایر است ودر نتیجه در خطوط تولید كارخانه ها ،‌با اندازه گیری و یسكوزیته و وزن مخصوص در بسیاری موارد می توان به تغییرات مقدار روان كننده پی برد. علاوه برسرعت ریخته گری ،‌وزن مخصوص و ویسكوزیته عامل دیگری نیز دردو غاب بدنه خام اهمیت دارد و آن تیكسو تروپی است ؛ خاصیت تیكسوتر را به طور خلاصه می توان به صورت ‍«افزایش ویسكوزیته دو غاب دراثر سكون و ركود و كاهش ویسكوزیته دراثر هم خوردن» تعریف كرد. دو غابی كه دارای تیكسوتر و پی زیادی است بلافاصله بعد از هم خوردن ممكن است دارای روانی مناسبی باشد. ولی بعد از مدتی سكون ، ویسكوزیته آن به شدت افزایش می یابد. افزایش ویسكوزیته در اثر خاصیت تیكسوتروپی، گاه به حدی است كه چنانچه ظرف حاوی دو غاب بعد از مدتی سكون ،‌وارونه شود، دو غاب داخل آن از ظرف خارج نمی شود. در دو غابهای ریخته گری به طور معمول مقادیر كمی تیكسوتروپی مطلوب است. چراكه تیكسوتروپی باعث افزایش سرعت ریخته گری شده و درعین حال استحكام و ثبات خاصی را در قطعه ریخته گری شده ایجاد می كند.( باید دقت شود كه منظور ، ایجاد استحكام و در حالت پلاستیك است ( درصورتی كه استحكام خشك مد نظر باشد، خلاف این موضوع صحیح است . بدین معنی است كه رسهای روان شده به دلیل تراكم بیشتر دارای استحكام خشك بسیار بیشتری هستند. استحكام خشك زیادتر فرآروده هایی كه به روش ریخته گری شكل می یابند نیز به همین دلیل است ). از طرف دیگر وجود مقدار زیادی تیكسوتروپی دردوغاب نیز باعث بروز اشكالاتی می شود؛ تیكسوتروپی زیاد در دو غاب باعث سست شدن فراورده ریختهگری می شود ،‌به نحوی كه چنین فرآورده هایی را می توان به راحتی تغییر شكل داده و با تكان دادن ممكن است مجددا به دو غاب تبدیل شوند. به عنوان یك قانون كلی ، روان كننده ها نه تنها باعث كاهش ویكسوزیته می شوند، بلكه تیكسوتروپی رانیز كاهش می دهند. بنابراین ،‌مقدار مصرف روان كننده باید به نحوی تنظیم شود كه با ایجاد بیشترین مقدار روانی ، مقادیر كمی تیكسوتروپی در دو غاب ایجاد شود. دلیل استفاده مشترك از سلیكات و كربنات سدیم به عنوان روان كننده همین مورد است. سیلیكات سدیم اگر چه باعث روانی دو غاب می شود. ولی تیكسوتروپی ار ینز به طور كامل از بین می برد . در حالی كه كربنات سدیم درعین حال كه باعث كاهش ویسكوزیته می شود، مقادیر كمی تیكسوتروپی در دو غاب باقی میگذارد. استفاده توام از این دو روان كننده باعث ایجاد بیشترین حد روانی و در عین حال وجود مقدار كمی تیكسوتروپی در دو غاب می شود.
روشهای ساخت ماهیچه های سرامیكی: ماهیچه های سرامیكی به خاطر دقت ابعادی بالا در ریخته گری قطعات دقیق به كاربرده می شوند. این ماهیچه ها به دو روش دو غابی و فشاری ساخته می شوند كه از نظر نوع نسوز یكسان بوده ولی چسبهای آنها با هم تفاوت دارد. دو روش ساخت ماهیچه ها در ذیل به اختصار شرح داده می شود:
الف ) ماهیچه های ساخت سرامیك به روش دو غابی در این روش یك مدول مومی به شكل ماهیچه موردنظر ( با احتساب انقباضات موم و مواد سرامیكی پس از خشك شدن) ساخه می شوند. پس این مدل مومی را در داخل یك قالب می گذاریم به طوریكه یك قسمت از مدل جهت خروج موم و وارد كردن دو غاب سرامیك به آن درنظر گرفته شود. پس دو غاب گچی آماده شده را در درون قالب حاوی مدل مومی می ریزیم و پس ازسفت شدن دو غاب گچ آنرا از قالب خارج كرده و در خشك كن قرار می دهیم پس از خشك شدن قالب گچی مدل مومی را ذوب كرده و از قالب گچی خارج می نماییم. دو غاب سرامیكی تهیه شده به نسبت 70% پودر نسوز و 30% آب را درون قالب گچی تهیه شده می ریزیم و پس ازخشك شدن مواد سرامیكی قالب گچی را شكسته و ماهیچه سرامیكی شكل گرفته را خارج می نماییم . این ماهیچه را پس از خشك كردن در دمایی حدود950 درجه سانتی گراد پخت می كنیم. ماهیچه تهیه شده پس از پخت كامل و خنك شدن آماده استفاده می باشد. قابل ذكر است كه چسبهای مورد استفاده دراین روش از نوع سیلیكاتها می باشد ونسوز مصرفی دارای عدد ریز دانگی 200یا325 مش است.
بـ )ساخت ماهیچه های سرامیكی به روش فشاری: در این روش پودر نسوز مورداستفاده كه ازنوع زیركنی یا آلومینیایی یا آلومیناسیلیكاتی می باشد را با رزین مخصوص(موم و..)‌مخلوط كرده و به صورت خمیر در می آوریم خمیر تهیه شده ار در درون قالب ماهیچه كه عمدتااز جنس فلز می باشدبه روش فشاری تزریق می كنیم . ماهیچه تهیه شده را حرارت داده تا به آرامی موم آن خارج گردد. سپس این ماهیچه رادر دمای 950 درجه سانتیگراد تحت عملیات نهایی پخت قرار می دهیم. پس ازپخت كامل ماهیچه و خنك نمودن آن تا دمای محیط ماهیچه مذكور مورد استفاده قرار می گیرد



 
 
چهل و سومین جشنواره بین المللی فیلم رشد



 
 

دکتر حسن روحانی ساعت 8 صبح پیش از عزیمت به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراه با دکتر فانی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در دبیرستان دخترانه فاطمه الزهرا(س) در منطقه 18 شهر تهران حضور پیدا کردند و طبق روال سال های گذشته، پرسش مهر سال تحصیلی جاری را مطرح نمودند.

دکتر روحانی در آیین بازگشایی مدارس سال 92-93 تحصیلی
تصویر از خبرآنلاین

دکتر روحانی در این مراسم با طرح پرسش مهر سال تحصیلی جدید خطاب به دانش آموزان گفت:

اگر پدر شما رئیس جمهور باشد چه اقدامی را به او توصیه می کنید که بتواند اعتدال و میانه روی را در همه ابعاد زندگی اجتماعی جامعه ایران بگستراند؟


وی با مطرح کردن این پرسش افزود: ضمن آنکه رئیس جمهور می خواهد افتخار کند که همه دانش آموزان او را به عنوان یک پدر ببینند.



 

     منبع خبر : شبكه رشد



 
 
هنرستان شهید چمران لردگان در سال 1374 تاسیس شد و با 3 کلاس در رشته های کامپیوتر،ریخته گری و صنایع چوب آغاز بکار کرد. این هنرستان در راستای تامین نیروی انسانی ماهر در زمینه های مختلف تلاش فراوان کرده است و تا کنون نقش غیر قابل انکاری در این زمینه در شهرستان لردگان بر عهده داشته است.
این هنرستان اکنون با دارا بودن امکانات آموزشی و کارگاهی و کادری مجرب و اساتیدی برجسته در 9 رشته برق صنعت،برق ساختمان،کابینت سازی،جوشکاری،مکانیک خودرو،کامپیوتر،تعمیر ماشین های الکتریکی،ریخته گری و نقشه کشی صنعتی به 420 هنرجو خدمات آموزشی ارائه میدهد.
این وبلاگ در راستای معرفی بهتر این هنرستان و ارائه خدمات آموزشی بهتر در مهرماه 1392 راه اندازی شد...
 
[ پنج شنبه 9 بهمن 1398برچسب:کاردانش لردگان, ] [ 10:52 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]

 

ENGLISH            
 
 
اخبار و رویداد ها اطلاعیه ها همایش ها و کنفرانس ها فرم ها و آئین نامه ها معرفی واحد بروجن

مدیریت

[ پنج شنبه 9 بهمن 1398برچسب:دانشگاه اراد اسلامی بروجن, ] [ 10:42 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]


 
 
بخشنامه تمدید انتخاب واحد نیمسال دوم 94-93
آغاز ثبت نام دانشجویان بدون ازمون (براساس سوابق تحصیلی از امروز) + راهنمای ثبت نام
تاریخ پذیرش  و دستورالعمل پذیرفته شدگان  بدون  آزمون 93
برگزاری کار گاه آموزشی ویژه کارمندان دانشگاه پیام نور استان
پیام نور استان گلستان میزبان شانزدهمین دوره مسابقات تنیس روی میز قهرمانی کشور
آمادگی جهت شرکت در مسابقات شنای دانشجویان پسردر دانشگاه پیام نور بوشهر
در خصوص ارائه مدرک پیش دانشگاهی پذیرفته شدگان سال 93 تا شروع دوم 94-93
اعلام زمان ثبت نام پذیرفته شدگان سوابق تحصیلی (بدون آزمون) دانشگاه پیام نور
شروع انتخاب واحد دانشجویان
اطلاعیه جدید  سازمان سنجش آموزش کشور درباره ازمون کارشناسی ارشد فراگیر دانشگاه پیام نور سال 1394
نتایج پذیرش بدون آزمون بهمن 93 پیام نور اعلام شد
آیا هولوکاست مقدس‌تر از پیامبر خداست؟
 مسابقه نقاشی ویژه فرزندان اساتید وکارکنان پیام نور استان در مقطع ابتدایی
تمدید مهلت ثبت نام در آزمون کارشناسی ارشد فراگیر تا اول بهمن ماه
تمدید مجدد مهلت ثبت نمره میان ترم نیمسال اول 93 دانشگاه پیام نور
سومین همایش ملی پولی و بانکی صندوق های قرض الحسنه
زمان اعلام اسامی پذیرفته‌شدگان نهایی مرحله پذیرش بدون آزمون (صرفاً بر اساس سوابق تحصیلی)
رئیس دانشگاه پیام نور :مهم ترین سرمایه و برگ برنده هر سازمانی نیروی انسانی آن است
مدیرکل دفتر آموزش های آزاد و چندرسانه ای خبر داد:
مهلت ارسال مقالات به همایش ملی نماز و نیایش تمدید شد
 تمدید مهلت تغییر رشته و انتقال نیمسال دوم پیام نور
معاون حقوقی و امور مجلس وزارت علوم تحقیقات و فناوری در شیراز

[ پنج شنبه 9 بهمن 1398برچسب:اخبار پیام نور, ] [ 10:36 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]

تقویم آموزشی کامل سال 94-93
ارزشیابی اساتید
لیست دانشجویان و دروس امتحان مجدد (مشکلات جوی)
قابل توجه کلیه دانشجویانی که بدلیل بارش های جوی دیماه نتوانسته اند در جلسه امتحان پایان ترم حضور پیدا کنند...
جشن دهه فجر
  • 1392/11/21 دوشنبه جشن دهه فجر
    به مناسبت بزرگداشت دهه مبارک فجر و پیروزی انقلاب اسلامی ...
قابل توجه كليه دانشجوياني كه مايل به استفاده از خدمات پيامكي دانشگاه هستند
عيد بزرگ غدير، عيد بزرگ ولايت بر همه جهانيان مباركباد.
جلسه معارفه دانشجویان جدیدالورود سال 1393
برنامه هفتگي كلاس ها (نيمسال اول 93-92 )
اختياري شدن درس آشنايي با دفاع مقدس
برگزاري همايش هفته پژوهش

 

 

[ پنج شنبه 9 بهمن 1398برچسب:پیام نور لردگان, ] [ 10:33 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]

سامانه جامع آموزشی دانشگاه علمی کاربردی





لطفا برای ورود کد امنیتی تصویر زیر را وارد کنید

  ______   ___    ___    ____  
 |____  | |__ \  |__ \  |___ \ 
     / /     ) |    ) |   __) |
    / /     / /    / /   |__ < 
   / /     / /_   / /_   ___) |
  /_/     |____| |____| |____/ 
                                                              








 

 
[ دو شنبه 4 اسفند 1393برچسب:محمدفتاحی میلاسی, ] [ 22:57 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]

زندگینامه کوروش کبیر

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت
 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

● از تولد تا آغاز جوانی کوروش کبیر

دوران خردسالی کوروش کبیر را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن می نماید. لیکن خوشبختانه در کلیات ، ناهمگونی روایات بدین مقدار نیست. تقریباً تمامی این افسانه ها تصویر مشابهی از آغاز زندگی کوروش کبیر ارائه می دهند،تصویری که استیاگ ( آژی دهاک )، پادشاه قوم ماد و نیای مادری او را در مقام نخستین دشمنش قرار داده است.

 

استیاگ - سلطان مغرور، قدرت پرست و صد البته ستمکار ماد - آنچنان دل در قدرت و ثروت خویش بسته است که به هیچ وجه حاضر نیست حتی فکر از دست دادنشان را از سر بگذراند. از این روی هیچ چیز استیاگ را به اندازه ی دخترش ماندانا نمی هراساند. این اندیشه که روزی ممکن است ماندانا صاحب فرزندی شود که آهنگ تاج و تخت او کند ، استیاگ را برآن می دارد که دخترش را به همسری کمبوجیه ی پارسی – که از جانب او بر انزان حکم می راند - درآورد.

 

مردم ماد همواره پارسیان را به دیده ی تحقیر نگریسته اند و چنین نگرشی استیاگ را مطمئن می ساخت که فرزند ماندانا ، به واسطه ی پارسی بودنش ، هرگز به چنان مقام و موقعیتی نخواهد رسید که در اندیشه ی تسخیر سلطنت برآید و تهدیدی متوجه تاج و تختش کند. ولی این اطمینان چندان دوام نمی آورد. درست در همان روزی که فرزند ماندانا دیده می گشاید ، استیاگ را وحشت یک کابوس متلاطم می سازد. او در خواب ، ماندانا را می بیند که به جای فرزند بوته ی تاکی زاییده است که شاخ و برگهایش سرتاسر خاک آسیا را می پوشاند. معبرین درباره ی در تعبیر این خواب می گویند کودکی که ماندانا زاییده است امپراتوری ماد را نابود خواهد کرد، بر سراسر آسیا مسلط گشته و قوم ماد را به بندگی خواهد کشاند.

 

وحشت استیاگ دوچندان می شود. بچه را از ماندانا می ستاند و به یکی از نزدیکان خود به نام هارپاگ می دهد. بنا به آنچه هرودوت نقل کرده است ، استیاگ به هارپاگ دستور می دهد که بچه را به خانه ی خود ببرد و سر به نیست کند. کوروش کودک را برای کشتن زینت می کنند و تحویل هارپاگ می دهند اما از آنجا که هارپاگ نمی دانست چگونه از پس این مأموریت ناخواسته برآید ، چوپانی به نام میتراداتس ( مهرداد ) را فراخوانده ، با هزار تهدید و ترعیب ، این وظیفه ی شوم را به او محول می کند. هارپاگ به او می گوید شاه دستور داده این بچه را به بیابانی که حیوانات درنده زیاد داشته باشد ببری و درآنجا رها کنی ؛ در غیر این صورت خودت به فجیع ترین وضع کشته خواهی شد. چوپان بی نوا ، ناچار بچه را برمی دارد و روانه ی خانه اش می شود در حالی که می داند هیچ راهی برای نجات این کودک ندارد و جاسوسان هارپاگ روز و شب مراقبش خواهند بود تا زمانی که بچه را بکشد.

 

اما از طالع مسعود کوروش کبیر و از آنجا که خداوند اراده ی خود را بالا تر از همه ی اراده های دیگر قرار داده ، زن میتراداتس در غیاب او پسری می زاید که مرده به دنیا می آید و هنگامی که میتراداتس به خانه می رسد و ماجرا را برای زنش باز می گوید ، زن و شوهر که هر دو دل به مهر این کودک زیبا بسته بودند ، تصمیم می گیرند کوروش را به جای فرزند خود بزرگ کنند. میتراداتس لباسهای کوروش را به تن کودک مرده ی خود می کند و او را ، بدانسان که هارپاگ دستور داده بود ، در بیابان رها می کند.

 

کوروش کبیر تا ده سالگی در دامن مادرخوانده ی خود پرورش می یابد. هرودوت دوران کودکی کوروش را اینچنین وصف می کند : « کوروش کودکی بود زبر و زرنگ و باهوش ،‌ و هر وقت سؤالی از او می کردند با فراست و حضور ذهن کامل فوراً جواب می داد. در او نیز همچون همه ی کودکانی که به سرعت رشد می کنند و با این وصف احساس می شود که کم سن هستند حالتی از بچگی درک می شد که با وجود هوش و ذکاوت غیر عادی او از کمی سن و سالش حکایت می کرد. بر این مبنا در طرز صحبت کوروش نه تنها نشانی از خودبینی و کبر و غرور دیده نمی شد بلکه کلامش حاکی از نوعی سادگی و بی آلایشی و مهر و محبت بود.

 

بدین جهت همه بیشتر دوست داشتند کوروش کبیر را در صحبت و در گفتگو ببینند تا در سکوت و خاموشی.از وقتی که با گذشت زمان کم کم قد کشید و به سن بلوغ نزدیک شد در صحبت بیشتر رعایت اختصار می کرد ،‌ و به لحنی آرامتر و موقرتر حرف می زد. کم کم چندان محجوب و مؤدب شد که وقتی خویشتن را در حضور اشخاص بزرگسالتر از خود می یافت سرخ می شد و آن جوش و خروشی که بچه ها را وا می دارد تا به پر و پای همه بپیچند و بگزند در او آن حدت و شدت خود را از دست می داد.

 

از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد.کوروش کبیر در واقع به هنگام تمرین های ورزشی ، از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره ، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند ، او برای آنکه رقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست در آنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد ، بلکه آن تمرین هایی را انتخاب می نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست ، و ادعا می کرد که از ایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع و نبرد با تیر و کمان و نیزه اندازی از روی زین ، با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود ، اول می شد.

 

کوروش وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. از آنجا که شکست های کوروش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومید نمی کرد ، و برعکس با سماجت تمام می کوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهتر کامیاب شود ؛ در اندک مدت به درجه ای رسید که در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی کوروش در این زمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیجده تا بیست ساله درآمد ، و در میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری ، با ثبات و پایداری ، با احترام و گذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »

 

زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقی روی داد که مقدر بود زندگی کوروش را دگرگون سازد ؛ : « یک روز که کوروش در ده با یاران خود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پیشآمدی روی داد که هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول و مقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کرده بود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانها و دستورهای فرمانروای خود در بازی اطاعت کنند.

 

یکی از بچه ها که در این بازی شرکت داشت و پسر یکی از نجیب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود ، چون با جسارت تمام از فرمانبری از کوروش خودداری کرد توقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقش زدند. وقتی پس از این تنبیه ، که جزو مقررات بازی بود ، ولش کردند پسرک بسیار خشمگین و ناراحت بود ، چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده و توهین آمیزی را کرده بودند که معمولاً با یک پسر روستایی حقیر می کنند.

 

رفت و شکایت به پدرش برد. آرتمبارس که احساس خجلت و اهانت فوق العاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست ، ماجرا را به استحضار او رسانید و از اهانت و بی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش و پدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تند و خشن بود. به کوروش گفت: « این تویی ، پسر روستایی حقیری چون این مردک ، که به خود جرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ » کوروش جواب داد:

 

« هان ای پادشاه ! من اگر چنین رفتاری با او کرده ام عملم درست و منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخاب کرده بودند ، چون به نظرشان بیش از همه ی بچه های دیگر شایستگی این عنوان را داشتم. باری ، در آن حال که همگان فرمان های مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوش نمی داد. »

 

استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنین حاضر جوابی می کند ! در خطوط چهره ی او خیره شد ، به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودش می آمد. بی درنگ شاکی و پسرش را مرخص کرد و آنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بی مقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟ ». چوپان بیچاره سخت جا خورد ، من من کنان سعی کرد قصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده که اگر راست نگوید همانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند ، تمام ماجرا را آنسان که می دانست برایش بازگفت.

 

استیاگ بیش از آنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیده بود. بار دیگر مغان دربار و معبران خواب را برای رایزنی فراخواند. آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند : « از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای ، با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند ، چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست. »

 

تعبیر زیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.

 

● نخستین نبرد کوروش

میتراداتس ( ناپدری کوروش) پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی ، تنها در اثر حمایت خدایان بوده است ، اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم بر گناه هارپاگ بپوشاند و او را به خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند. آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:

 

پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند ، آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه – که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود – بر سر سفره آوردند ؛ پس صرف غذا و باده خواری مفصل ، استیاگ نظر هارپاگ را در مورد غذا پرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که در کاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود ؛ آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.

 

صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه ، استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بر دشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را در مقابل استیاگ حفظ کند ولی در ورای این چهره ی آرام و فرمانبردار ، آتش انتقامی کینه توزانه را شعله ور نگاه می داشت ؛ به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ را تلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه در شرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد ، بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان( به رهبری کوروش ) و مادها ( به سرکردگی استیاگ ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد.

 

هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه ؛ حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ، خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام « سالنامه ی نبونید » به ما می گوید که نخست استیاگ – که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است – برای از بین بردن خطر کوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت ، برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.

 

باری ، میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را – که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود – بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت ، دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست. هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد. پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود ، لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله ” پولی ین“ که چنین می نویسد :

 

« کوروش سه بار با مادی ها جنگید و هر سه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که در آنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند ... اما بعد به سوی مادی ها – که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند – بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید. »

 

نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی را که در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان ، پدران ، برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.

 

به هر روی فرجام جنگ ، پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش کبیر به سال ٥٥٠ ( ق.م ) وارد اکباتان ( هگمتانه – همدان ) شد ؛ بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال - که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود - به انزان انتقال یافت.

 

کوروش کبیر پس از نخستین فتح بزرگ خویش ، نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ – همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورد او اعمال نشد ، که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. بعدها با ازدواج کوروش و آمیتیس ( دختر استیاگ و خاله ی کوروش ) ارتباط میان کوروش و استیاگ و به تبع آن ارتباط میان پارسیان و مادها ، نزدیک تر و صمیمی تر از گذشته شد. ( گفتنی است چنین ازدواجهای درون خانوادگی در دوران باستان – بویژه در خانواده های سلطنتی – بسیار معمول بوده است). پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت ، در حدود سال ٥٤٧ ( ق.م ) ، کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.

 

● نبرد سارد

سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ” دولت پارس “ برای کرزوس ، پادشاه لیدی - همسایه ی باختری ایران ، سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد ، برادر زن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند ، نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مبادا پارسیان تازه به قدرت رسیده ، مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود ، تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد ؛ ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.

 

فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون ( لاکدومنیا ، پایتخت اسپارت ) اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید ( پادشاه بابل ) و آمیسیس ( فرعون مصر ) نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه ، به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال ، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف - از جمله معابد دلف ، فوسید و دودون - فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد ، نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود. از آنچه در سایر معابد گذشت بی اطلاعیم ولی پاسخی که هاتف غیبی معبد دلف به سفیران کرزوس داد اینچنین بود :

 

« خدایان ، پیش پیش به کرزوس اعلام می کنند که در جنگ با پارسیان امپراتوری بزرگی را نابود خواهد کرد. خدایان به او توصیه می کنند که از نیرومندترین یونانیان کسانی را به عنوان متحد با خود همراه سازد. به او می گویند که وقتی قاطری پادشاه می شود کافی است که او کناره های شنزار رود هرمس را در پیش گیرد و بگریزد و از اینکه او را ترسو و بی غیرت بنامند خجالت نکشد.»

این پیشگویی کرزوس را در حیرت فرو برد. او به این نکته اندیشید که اصلاَ با عقل جور در نمی آید که قاطری پادشاه شود. بنابرین قسمت اول آن پیشگویی را - که می گفت کرزوس نابود کننده ی یک امپراتوری بزرگ خواهد بود - به فال نیک گرفت و آماده ی نبرد شد. ولی همه چیز بدانسان که کرزوس در نظر داشت پیش نمیرفت. اسپارتیها اگر چه سفیر کرزوس را به نیکی پذیرا شدند و از هدایای او به بهترین شکل تقدیر کردند ولی در مورد کمک نظامی در جنگ پاسخ روشنی ندادند. حاکمان بابل و مصر نیز وعده دادند که در سال آینده نیروهایشان را راهی جنگ خواهند کرد.

 

با این همه کرزوس تصمیم خود را گرفته بود و در سال ٥٤٦ پیش از میلاد ، با تمام نیروهایی که توانسته بود گرد آورد – از جمله سواره نظام معروف خود که در جهان آن زمان به عنوان بی باک ترین و کارآزموده ترین سواره نظام در تمام ارتش ها شهره بودند - از سارد خارج شد. سپاه لیدی از رود هالیس ( که مرز شناخته شده ی دولتین لیدی و ماد بود ) گذشت و وارد کاپادوکیه در خاک ایران گردید.

 

پس از آن نیز غارت کنان در خاک ایران پیش رفت و شهر پتریا را نیز متصرف شد. سپاهیان لیدیایی ، در حال پیشروی در خاک ایران دارایی های تمامی مناطقی را که اشغال می شد چپاول می نمودند و مردم آن مناطق را نیز به بردگی می گرفتند. ولیکن ناگهان سربازان لیدیایی با چیز غیر منتظره ای روبرو شدند ؛ ارتش ایران به فرماندهی کوروش کبیر به سوی آنها می آمد! ظاهراَ یک لیدیایی خائن که از جانب کرزوس مامور بود تا از سرزمین های تراکیه برای او سرباز اجیر کند ، به ایران آمده بود و کوروش را در جریان توطئه ی کرزوس قرار داده بود. نخستین بار ، سپاهیان ایرانی و لیدیایی در دشت پتریا درگیر شدند.

 

به گفته ی هرودوت هر دو لشکر تلفات سنگینی را متحمل شدند و شب هنگام در حالی که هیچ یک نتوانسته بودند به پیروزی برسند ، از یکدیگر جدا شدند. کرزوس که به سختی از سرعت عمل نیروهای پارسی جا خورده بود ، تصمیم گرفت شب هنگام میدان را خالی کند و به سمت سارد عقب نشید. به این امید که از یک سو پارسیان نخواهند توانست از کوههای پر برف و راههای صعب العبور لیدی بگذرند و به ناچار زمستان را در همان محل اردو خواهند زد و از سوی دیگر تا پایان فصل سرما ، نیروهای متحدین نیز در سارد به او خواهند پیوست و با تکیه بر قدرت آنان خواهد توانست کوروش را غافلگیر نموده ، از هر طرف به ایران حمله ور شود. پس از رسیدن به سارد ، کرزوس مجدداَ سفیرانی به اسپارت ، بابل و مصر فرستاد و به تاکید از آنان خواست حداکثر تا پنج ماه دیگر نیروهای کمکی خود را ارسال دارند.

 

صبح روز بعد ، چون کوروش از خواب برخواست و میدان نبرد را خالی دید ، بر خلاف پیش بینی های کرزوس ، تصمیمی گرفت که تمام نقشه های او را نقش برآب کرد. سربازان ایرانی نه تنها در اردوگاه خود متوقف نشدند ، بلکه با جسارت تمام راه سارد را در پیش گرفتند و با گذشتن از استپهای ناشناخته و کوهستان های صعب العبور کشور لیدی ، از دشت سارد سر درآوردند و در مقابل پایتخت اردو زدند. وقتی که کرزوس خبردار شد که سپاهیان کوروش بر سختی زمستان فائق آمده اند و بی هیچ مشکلی تا قلب مملکتش پیش روی کرده اند غرق در حیرت گردید. از یک طرف هیچ امیدی به رسیدن نیروهای کمکی از اسپارت ، بابل و مصر نمانده بود و از طرف دیگر کرزوس پس از رسیدن به سارد ، سربازان مزدوری را که به خدمت گرفته بود نیز مرخص کرده بود چون هرگز گمان نمی کرد که پارسی ها به این سرعت تعقیبش کنند و جنگ را به دروازه های سارد بکشانند. بنابرین تنها راه چاره ، سامان دادن به همان نیروهای باقی مانده در شهر و فرستادن آنان به نبرد پارسیان بود.

 

کوروش می دانست که جنگیدن در سرزمین بیگانه ، برای سربازان پارسی بسیار سخت تر از دفاع در داخل مرزهای کشور خواهد بود و از سوی دیگر فزونی نیروهای دشمن و توانایی مثال زدنی سواره نظام لیدی ، نگرانش می کرد. لذا به توصیه دوست مادی خود ، هارپاگ ( همان کسی که یکبار جانش را نجات داده بود ) تصمیم گرفت تا خط مقدم لشکرش را با صفی از سپاهیان شتر سوار بپوشاند. اسب ها از هیچ چیز به اندازه ی بوی شتر وحشت نمی کنند و به محض نزدیک شدن به شتران ، عنان اسب از اختیار صاحبش خارج می شود.

بنابرین سواره نظام لیدی ، هرچقدر هم که قدرتمند باشد ، به محض رسیدن به اولین گروه از سپاهیان پارس عملاَ از کار خواهد افتاد. پیاده نظام کوروش نیز دستور یافت تا پشت سر شتران حرکت کند و پس از آنان نیز سواره نظام اسب سوار قرار گرفتند. آنگاه با این فریاد کوروش که « خدا ما را به سوی پیروزی راهنمایی می کند » سپاهیان ایران و لیدی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ بسیار خونین بود ولی در نهایت آنانکه به پیروزی رسیدند لشکریان پارس بودند. از میان لیدیایی ها ، آنان که زنده مانده بودند - به جز معدودی که دوباره برای گرفتن کمک به کشورهای دیگر رفتند - به درون شهر عقب نشستند و دروازه های شهر را مسدود کردند. به این امید که بالاخره متحدین اسپارتی ، بابلی و مصری از راه می رسند و کار ایرانی ها را یکسره می کنند. پس از شکست و عقب نشینی لیدیایی ها ، پارسیان شهر سارد را به محاصره درآوردند.

 

شهر سارد از هر طرف دیوار داشت بجز ناحیه ای که به کوه بلندی بر می خورد و به خاطر ارتفاع زیاد و شیب بسیار تند آن لازم ندیده بودند که در آن محل استحکاماتی بنا کنند. پس از چهارده روز محاصره ی نافرجام کوروش اعلام کرد به هر کس که بتوانند راه نفوذی به درون شهر بیابد پاداش بسیار بزرگی خواهد داد. بر اثر این وعده بسیاری از سپاهیان در صدد یافتن رخنه ای در استحکامات شهر برآمدند تا آنکه روزی یک نفر پارسی به نام ” هی رویاس “ دید که کلاه خود یک سرباز لیدیایی از بالای دیوار به پایین افتاد. او چست و چالاک پایین آمد ، کلاهش را برداشت و از همان راهی که آمده بود بازگشت. ” هی رویاس “ دیگران را در جریان این اکتشاف قرار داد و پس از بررسی محل ، گروه کوچکی از سپاهیان کوروش به همراه وی از آن مسیر بالا رفته و داخل شهر شدند و پس از مدتی دروازه های شهر را بروی همرزمان خود گشودند.

 

در مورد آنچه پس از ورود پارسیان به داخل شهر سارد روی داد نمی توانیم به درستی و با اطمینان سخن بگوییم ؛ اگر چه در این مورد نیز هر یک از مورخان ، روایتی نقل کرده اند ولی متاسفانه هیچ کدام از این روایات قابل اعتماد نیستند. حتی هرودوت که نوشته های او معمولاَ بیش از سایرین به واقعیت نزدیک است ، آنچه در این مورد خاص می گوید ، حقیقی به نظر نمی رسد. ابتدا روایت گزنفون را می آوریم و سپس به سراغ هرودوت خواهیم رفت :

« وقتی کرزوس را به حضور فاتح آوردند سر به تعظیم فرود آورد و به او گفت : من ، ای ارباب ، به تو سلام می کنم ، زیرا بخت و اقبال از این پس عنوان اربابی را به تو بخشیده است و مرا مجبور ساخته است که آنرا به تو واگذارم. کوروش گفت : من هم به تو سلام می کنم ، چون تو مردی هستی به خوبی خودم و سپس به گفته افزود : آیا حاضری به من توصیه ای بکنی ؟ من می دانم که سربازانم خستگیها و خطرهای بیشماری را متحمل شده و در این فکرند که عنی ترین شهر آسیا پس از بابل یعنی سارد را به تصرف خود درآورند.

 

بدین جهت من درست و عادلانه می دانم که ایشان اجر زحمات خود را بگیرند چون می دانم که اگر ثمره ای از آن همه رنج و زحمت خود نبرند من مدت زیادی نخواهم توانست ایشان را به زیر فرمان خود داشته باشم. در عین حال ، این کار را هم نمی توانم بکنم که به ایشان اجازه دهم شهر را غارت کنند. کرزوس پاسخ داد : بسیار خوب ،‌ پس بگذار بگویم اکنون که از تو قول گرفتم که نخواهی گذاشت سربازانت شهر را غارت کنند و زنان و کودکان ما را نخواهی ربود ، من هم در عوض به تو قول می دهم که لیدیایی ها هر چیز خوب و گرانبها و زیبایی در شهر سارد باشد بیاورند و به طیب خاطر به تو تقدیم کنند.

 

تو اگر شهر سارد را دست نخورده و سالم باقی بگذاری سال دیگر دوباره شهر را مملو از چیزهای خوب و گرانبها خواهی یافت. برعکس ، اگر شهر را به باد نهب و غارت بگیری همه چیز حتی صنایعی را که می گویند منبع نعمت و رفاه مردم است از بین خواهی برد. گنجهای مرا بگیر ولی بگذار که نگهبانانت آن را از دست عاملان من بگیرند. من بیش از حد از خدایان سلب اعتماد کرده ام . البته نمی خواهم بگویم که ایشان مرا فریب داده اند ولی هیچ بهره ای از قول ایشان نبرده ام. بر سردر معبد دلف نوشته شده است:

 

« تو خودت خودت را بشناس!» باری ، من پیش از خودم همواره تصور می کردم که خدایان همیشه باید نسبت به من نر مساعد داشته باشند. ادم ممکن است که دیگران برا بشناسد و هم نشناسد ، و لیکن کسی نیست که خودش را نشناسد. من به سبب ثروتهای سرشاری که داشتم و به پیروی از حرفهای کسانی که از من می خواستند در رأس ایشان قرار بگیرم و نیز تحت تاثیر چاپلوسیهای کسانی که به من می گفتند اگر دلم را راضی کنم و فرماندهی بر ایشان را بپذیرم همه از من اطاعت خواهند کرد و من بزرگترین موجود بشری خواهم بود ضایع شدم و از این حرفها باد کردم و به تصور اینکه شایستگی آن را دارم که بالاتر از همه باشم ، فرماندهی و پیشوایی جنگ را پذیرفتم ولیکن اکنون معلوم می شود که من خودم را نمی شناختم و بیخود به خود می بالیدم که می توانم فاتحانه جنگ با تو را رهبری کنم ، تویی که محبوب خدایانی و به خط مستقیم نسب به پادشاهان می رسانی. امروز حیات من و سرنوشت من تنها به تو بستگی دارد. کوروش گفت :

 

من وقتی به خوشبختی گذشته ی تو می اندیشم نسبت به تو احساس ترحم در خود می کنم و دلم به حالت می سوزد. بنابرین من از هم اکنون زنت و دخترانت را که می گویند داری و دوستان و خدمتکاران و سفره گسترده همچون گذشته ات را به تو پس می دهم. فقط قدغن می کنم که دیگر نباید بجنگی. »

 

و اما اینک به نقل گفته ی هرودوت می پردازیم و پس از آن خواهیم گفت که چرا این روایت نمی تواند با حقیقت منطبق باشد ؛ « کرزوس به خاطرغم و اندوه زیاد در جایی ایستاده بود و حرکت نمی کرد و خود را نمی شناساند. در این حال یکی از سپاهیان پارسی به قصد کشتن او به وی نزدیک گردید که ناگهان پسر کر و لال کرزوس زبان باز کرد و فریاد زد:

 

” ای مرد ! کرزوس را نکش “ بدینگونه سرباز پارسی از کشتن کرزوس منصرف شد و او را دستگیر کرد. به فرمان کوروش ، کرزوس را به همراه ١٤ تن دیگر از نجبای لیدی ، به روی توده ای از هیزم قرار دادند تا در آتش بسوزانند. چون آتش را روشن کردند کرزوس فریاد زد ” آه ! سولون ، سولون “ . کوروش توسط مترجم خود ، معنی این کلمات را پرسید. کرزوس پس از مدتی سکوت گفت: « ای کاش شخصی که اسمش را بردم با تمام پادشاهان صحبت می کرد » کوروش باز هم متوجه منظور کرزوس نشد و دوباره توضیح خواست. سپس کرزوس گفت :

 

« زمانیکه سولون در پایتخت من بود ، خزانه و تجملات و اشیاء قیمتی خود را به او نشان دادم و پرسیدم چه کسی را از همه سعاتمندتر می داند ، در حالی که یقین داشتم که اسم مرا خواهد برد. ولی او گفت تا کسی نمرده نمی توان گفت که سعادتمند بوده یا نه ! » کوروش از شنیدن این سخن متاثر شد و بی درنگ حکم کرد که آتش را خاموش کنند ولی آتش از هر طرف زبانه می کشید و موقع خاموش کردن آن گذشته بود. آنگاه کرزوس گریست و ندا داد « ای آپلن! تو را به بزرگواری خودت سوگند می دهم که اگر هدایای من را پسندیده ای بیا و مرا نجات بده » پس از دعای کرزوس به درگاه آپلن ، باران شدیدی باریدن گرفت و آتش را خاموش کرد. پارسیان که سخت وحشت زده بودند ، در حالی که زرتشت را به یاری می طلبیدند از آنجا گریختند. »

 

این بود روایت هرودوت از آنچه بر پادشاه سارد گذشت. ولی ما دلایلی داریم که باور کردن این روایت را برایمان مشکل می سازند. نخستین دلیل بر نادرست بودن این روایت ، مقدس بودن آتش نزد ایرانیان است که به آنها اجازه نمی داد با سوزاندن پادشاه دشمن ، به آتش – یعنی مقدس ترین چیزی که در تمام عالم وجود دارد - بی حرمتی کرده ، آن را آلوده سازند. دلیل دوم آنست که در سایر مواردی که کوروش بر کشوری فائق آمده ، هرگز چنین رفتاری سراغ نداریم و هرودوت نیز خود اذعان می کند به این که رفتار کوروش با ملل مغلوب و بویژه با پادشاهان آنان بسیار جوانمردانه و مهربانانه بوده است. و بالاخره سومین و مهمترین دلیل آنکه امروز مشخص شده است که اصولاَ در زمان سلطنت کرزوس ، سولون هرگز به سارد سفر نکرده بود بنابرین داستانی که هرودوت نقل می کند به هیچ عنوان رنگی از واقعیت ندارد. چهارمین نکته ی شک برانگیزی که در این روایت وجود دارد آن است که آپولن ، خدای یونانیان بوده و این مسأله یک احتمال قوی پیش می آورد که هرودوت – به عنوان یک یونانی - کوشیده است باورهای مذهبی خود را در این مسأله دخالت دهد.

 

در مورد آنچه در شهر سارد رخ داد نیز روایت های مشابهی نقل شده است که اگر چه در پایان به این نکته می رسند که سربازان پارسی ، شهر را غارت نکرده و با مردم سارد به عطوفت رفتار کرده اند ولی می کوشند به نوعی این رفتار سپاهیان پارس را به عملکرد کرزوس و تاثیر سخنان وی در پادشاه جوان هخامنشی مربوط کنند تا آنکه مستقیماَ دستور کوروش را عامل رفتار جوانمردانه ی سپاهیان ایران بدانند. پس از تسخیر سارد ، تمام کشور لیدیه به همراه سرزمینهایی که پادشاهان آن سابقاَ فتح کرده بودند ، به کشور ایران الحاق شد و بدین ترتیب مرز ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید.

 

پس از بدست آوردن سارد ، تمام لیدیه با شهرهای وابسته اش ، به دست کوروش افتاد و حدود ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید. این مستعمرات را چنانکه در جای خود خواهد آمد اقوام یونانی بر اثر فشاری که مردم دریایی به اهالی یونان وارد آوردند ، بنا کرده بودند. کوچ کنندگان از سه قوم بودند : ینانها ، الیانها و دریانها. نام یونان به زبان پارسی از نام قوم یکمی آمده است زیرا اهمیت آنها در این دست آورده ها (مستعمرات) بیشتر بود.

هرودوت اوضاع این مستعمرات را چنین می نویسد: ینانهایی که شهر پانیوم وابسته به آنهاست شهرهای خود را در جاهایی بنا کرده اند که از حیث خوبی آب و هوا در هیچ جا مانند ندارد. نه شهرهای بالا می توانند با این شهرها برابری کنند و نه شهرهای پایین ، نه کرانه های خاوری و نه کرانه های باختری .

 

ینانها به چهار لهجه سخن می گویند شهر ینانی ملیطه که در باختر واقع است پس از ان می نویت و پری ین است . این شهرها در کاریه قرار دارند و اهالی آنها به یک زبان سخن می گویند. شهرهای ینانی واقع در لیدیه اینهاست : افس ، کل فن ، لیدوس ، تئوس ، کلازمن ، فوسه. اینها به یک زبان سخن می گویند ولی زبان آنها همانند زبان شهرهای یاد شده در بالا نیست. از سه شهر دیگر ینانی دو شهر در جزیده سامس و خیوس واقع است و سومی ارتیر است که که در خشکی بنا شده است. اهالی خیوس و ارتیر به یک زبان سخن می وین دو اهالی سامس به زبانی دیگر. این است چهار لهجه ینانی .

 

پس از آن هرودوت می گوید : ینانهای هم پیمان زمانی از دیگر ینانها جدا شده بودند و جدایی آها از اینجا بود که در آن زمان ملت یونانی به تمامی ناتوان به دید می آمد و ینانها در میان اقوام یونانی از همه ناتوانتر بودند و به جز شهر آتن شهر مهمی نداشتند. بنابرین چه آتنیها و چه دیگر ینانیها پرهیز داشتند از اینکه خود را ینانی بنامند و گمان می رود که اکنون هم بیشتر ینانها این نام را شرم آور می دانند.

 

دوازده شهر همی پیمان ینانی برعکس به نام خود سربلند بودند. آنها معبدی برای خود ساختند که آن را پانیونیوم نامیدند از ینانهای دیگر کسی را به آنجا راه نمی دادند و کسی هم جز اهالی ازمیر خواهند آن نبود که در پیمان آنها وارد شود. پانیوم در دماغه ی میکال قرار دارد این معبد برای خدای دریاها ، پوسیدون هلی *** ، ساخته شده است. در نوروزها ینانها ی شهرهای هم پیمان در اینجا گرد می آیند و این جشن را جشن پانیونیوم می نامند.

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 

از گفته های هرودت روشن می شود که دریانها هم همبستگی با شش شهر دریانی داشتند ولی بعدها هالی کارناس را باری اینکه یک ی از اهالی آن بر خلاف عادت قدیم رفتار کرد ، از پیمان بیرون کردند. الیانها همبستگی از دوازده شهر داشتند ولی ازمیر را ینانها از آنها جدا کردند و یازده شهر دیگر در همبستگی الیانی بازماند. زمینها الیانی پربارتر از زمینهای ینانی بود ولی از حیث خوبی آب و هوا با شهرهای ینانی برابری نمی کرد.

 

از گفته های هرودوت چنین برمی آید که این مستعمرات را سه قوم یونانی بنا کدره بودند و بین تمام آنها همراهی و هم پیمانی نبود. زیرا هر یک از همبسته های کوچک برپا کرده با هم هم چشمی و کشمکش داشتند.

 

پس از آن تاریخ نگار نامبرده می گوید : ینانها و الیانها نماینده ای نزد کوروش فرستاده و درخاست کردند که کوروش با آنها مانند پادشاه لید ی رفتار کند یعنی به کارهای درونی آنها دخالت نکند وهمان امتیازات را بشناسد. کوروش پاسخی یکراست به آنها نداده و این مثل را آورد : « زنی به دریا نزدیک شده و دید که ماهیهای قشنگی در آب شنا می کنند. پیش خود گفت : اگر من نی بزنم آشکارا این ماهیها به خشکی درآیند . بعد نشست و هر چند که نی زد چشمداشت او برآورده نشد. پس توری برداشت و به دریا افکند و شمار زیادی از ماهیان به دام افتادند. وقتی که ماهی ها در تور به بالا و پایین می جستند ، نی زن حال آنها را دید و گفت : حالا دیگر بیهوده می رقصید! می بایست وقتی برایتان نی میزدم می رقصیدید. »

 

هرودوت این گفته را چنین تعبیر می کند : کوروش خواست با این مثل آنها بدانند که موقع را از دست داده اند، چه وقتی که پیش از به دست آوردن سارد به آنها پیشنهاد همبستگی شده بود و آنها رد کرده بودند. از میان مستعمرات یونانی ، کوروش فقط با اهالی ملیطه قرارداد کرزوس را تازه کرد و و نمایندگان دیگر شهرها را نپذیرفت. نمایندگان به شهرهای خود بازگشتند و پاسخ کوروش را رسانیدند . سپس از تمام شهرهای یونانی آسیای کوچک نمایندگانی برگزیده شدند که در پانیونیوم گرد آمده و در برابر کوروش همبسته شوند.

 

نمایندگان شهرهایی چون کل فن ، افس ، فوسه ، پری ین ، لبدس ، تئوس ، اریتر و دیگران در اینجا گرد آمده بودند . شهر ملیطه چون به مقصود خویش رسیده بود در این گروه شرکت نکرد. جزیره ی سامس و خیوس هم شرکت نکردند به این امید که کوروش چون نیروی دریایی نیرومندی ندارد کاری با آنها نخواهد داشت. ولی دیگر شهرها با وجود اختلافاتی که با یکدیگر داشتند ، از جهت خطر مشترکی که احساس می کردند در این گردهمآیی حضور یافتند.

 

الیانها گفتند هر چه ینانها بکنند ما هم خواهیم کرد. دریانها از جهت آنکه از شهرهای کارناس که دریانی بود نماینده ای پذیرفته نشده بود ، از شرکت در عملیات خودداری کردند. چون جزایر یونانی هم حاضر نشدند در این گردهمآیی شرکت کنند ، ینانها و االیانها قرار گذاتند نماینده ای به اسپارت گسیل کنند و از آن دولت یاری جویند.

 

با این هدف پی تر موس نامی از اهای فوسه که سخنران و سخندان بود با انبوهی از هدایا به نزد اولیای دولت اسپارت فرستاده شد. ولی اسپارتی ها جواب درستی به وی ندادند و تنها وعده کردند که گروهی را خواهند فرستاد تا اوضاع منطقه را بازبینی کنند. بدین منظور یک کشتس اسپارتی پنجاه پارویی رهسپار فوسیه شد و در آنجا نمایندگان اسپارت ، فردی به نام لاکریناس را برگزیدند و برای مذاکره با کوروش روانه ی سارد کردند. او به شاه گفت : بر حذر باشید از اینکه مستعمرات یونانی را آزار کنید ، زیرا اسپارت چنین رفتاری را نخواهد پذیرفت.

 

کوروش از یونانیهایی که در رکاب وی بودند پرسید : مگر این لاسدمونیها کیستند و عده شان چقدر است که اینگونه سخن می گویند؟ پس از آنکه یونانیها این مردم به کوروش شناساندند ، کوروش رو به نماینده کرد و گفت : من از مردمی که در شهرهایشان جای ویژه ای دارند که در آنجا گرد هم می آیند و با سوگند دروغ و نیرنگ یکدیگر را فریب می دهند هراسی ندارم. اگر زنده ماندم چنان کنم که این مردم به جای دخالت در کار ینانیها از کارهای خودشان سخن بگویند.

 

نماینده ی اسپارت پس از شنیدن پاسخ کوروش به کشور خویش بازگشته به پادشاه اسپارت ( آناک ساندریس ، آریستون ) پاسخ کوروش را رسانید. انها هم پاسخ را به مردم رسانیدند و مسئله ی کمک گرفتن یونانیهای آسیای صغیر از اسپارتیها به همین جا ختم شد.

 

هرودوت می گوید بیم دادن کوروش به همه ی یونانیها بود ، چه هر شهر یونانی میدانی دارد و مردم برای داد و ستد در آنجا گرد می آیند ولی در پارس چنین میدانهایی وجود ندارد. نتیجه ای که تاریخنگار یاد شده می گیرد درست نیست زیرا مقصود کوروش روش حکومت آنها بوده است . یونانیهایی که از ملتزمین کوروش بودند او را از روش حکومت اسپارت آگاه کرده و گفتند مردم در جایی میدان مانند گرد آمده و در کارها سخن می گویند و هر یک از سخنوران می خواهند باور خود را به مردم بپذیرانند.

 

آشکار است که ککوروش از روش چنین حکومتی خوشش نیامده و آن پاسخ را داده است . خلاف این فرض طبیعی نیست. زیرا وقتی که می خواهند مردمی را بشناسانند روش حکومت آن را کنار نمی گذارند تا از میدان داد و ستد سخن بگویند. بنابرین از این پاسخ نمی توان داوری کرد که میدان خرید و فروش در پارس پیدایی نداشته است به عکس چون داد و ستد در آن زمان بیشتر با تبدیل جنس به جنس می شد و مغازه یا حجره برای اینگونه داد وستد تنگ بود ، پس این میدانها بوده است. به هر حال اگر هم نبوده مقصود کوروش روش حکومت اسپارتیها بود نه میدان داد و ستد آنها.

 

کوروش در این هنگام به کارهایی که در خاور داشت بیش از کارهای باختر اهمیت داد. یک تن از اهالی لیدیه به نام پاکتیاس را برگزید و به حکومت این کشور گماشت . ترتیبات آن را با حوالی که در زمان آزادی داشت باقی گذاشت و پس از آن با کرزوس راهی ایران شد.

 

هرودوت می گوید دلیل برگزیدن یک تن لیدیایی به فرمانروایی این کشور این بود که کوروش ترتیب ایران را در دید آورد ، چون در ایران رسم بر این بود که وقتی کشوری را می گرفتند از خانواده فرمانروایان یا نجبای آن کشور کسی را به فرمانروایی آن بر می گزیدند. ولی دیری نپایید که کورش دانست که این ترتیب سازگار اوضاع آسیای پایینی نیست.

 

توضیح آنکه پاکتیاس همین که کورش را دور دید وعوی آزاد شدن لیدیه کرد و چون کورش گنجینه را به او سپرده بود با آن پول مردم کناره را با خود همراه کرد و سپاهی ترتیب داد بعد به سارد شتافته و فرمانروای ایرانی را در ارگ پیرامون گرفت. این خبر در راه به کورش رسید و او چنانکه هرودت می گوید از کرزوس پرید سرانجام این کار چیست ؟ چنیین به نظر می آید که مردم لیدی هم برای خودشان و هم برای من دردسر درست می کنند. آیا بهتر نیست که لیدیها را برده کنم ؟ کرزوس در پاسخ گفت خشمگین نشو ، لیدها نه از بابت گذشته گناهی دارند و نه از جهت حا ل . گذشته ها به گردن من بود و حال گناه از پاکتیاس است که باید تنبیه شود.

 

از گناه لیدیها بگذر و برای اینکه بعدها شورش نکنند نماینده ای به سارد فرست و فرمان بده که لیدیها اسلحه برندارند ، در زیر ردا قبایی بپوشند و کفشاهی بلند به پا کنند و کودکان خویش را به نواختن آلات موسیقی و بازرگانی وادارند. به زودی خواهی دید که مردان لیدی زنانی خواهند بود و اندیشه تو از شورش آنها راحت خواهد شد. والبته کورش هرگز به این توصیه های رهبری که برای زن کردن مردان کشورش نقشه می کشید اهمیت نداد. مازارس سردار ایرانی برای سرکوب شورش پاکتیاس به سارد فرستاده شد.

 

با ورود مازارس به شهر سارد ، پاکتیاس شهر را رها کرد و به کوم ( = کیمه ، مستعمره ی یونانی ) گریخت. مازارس به اهالی کوم پیغام داد که باید پاکتیاس را تسلیم کنند. اهالی کوم از یک سو نمی خواستند با پارسیان وارد جنگ شوند و از سوی دیگر راضی نبودند کسی را که به آنها پناه آورده است تسلیم پارسیان کنند، لذا از پاکتیاس خواستند تا از شهر آنها بیرون رود و به ملیطه بگریزد. به خواست اهالی کوم ، پاکتیاس به ملیطه رفت ولی از بخت بد شهری که به آن پناه آورده بود مردمی داشت بازرگان و پرستنده ی پول ! آنها راضی شدند در ازای دریافت وجهی پاکتیاس را تسلیم کنند ولی پاکتیاس بوسیله ی یک کشتی که از کوم آمده بود به جزیره ی خیوس فرار کرد اما این پایان بدبیاری های او نبود.

 

اهالی این جزیره خواهان ناحیه ای به نام آتارنی بودند که در برابر خیوس واقع بود و به مازارس گفتند که اگر آن ناحیه را به ما دهی پاکتیاس را به تو می سپاریم. مازارس چنین کرد و مردم خیوس پاکتیاس را آوردند و تحویل سپاهیان پارس دادند. سپس مازارس حکم مرگ پاکتیاس را صادر نمود و بدینگونه فرماندار شورشی لیدیه مجازات شد.

 

در پی این حادثه ، کورش تصمیم گرفت برای دفع خطرات احتمالی مستعمرات یونانی آسیای صغیر را نیز تسخیر نماید. لذا مازارس را به مطیع کردن این مستعمرات گماشت. نخستین شهری که فرو پاشید پری ین بود. پس از آن دشت مه آندر و کشورهای ماگنزی نیز سر به فرمان پارسیان فرود آوردند. در این هنگام مازارس از دنیا رفت و هارپاگ مادی جانشین او شد. هارپاگ بلافاصله شهر فوسه را پیرامون گرفت و به اهالی آن یک اولتیماتوم بیست و چهار ساعته داد که بجنگند یا تسلیم شوند.

مردم فوسه که دریانوردان زبردستی بودند و کشتی های فراوانی داشتند ، از این مهلت یک شبانه روزی سود بردند و شبانه سوار بر کشتی های خود شهر را ترک کردند. با پایان یافتن زمان تعیین شده ، سپاهیان پارسی به شهر درآمدند و شهر خالی از سکنه ی فوسه را بدست گرفتند. مردم فوسه سوار بر کشتی های خود به جزیره ی خیوس گریختند ولی خیوسی ها آنها را نپذیرفتند و به آنان جا ندادند. سپس فراریان فوسه تصمیم گرفتند به کرس کوچ کنند ولی پیش از آن خواستند به شهر خود باز گردند و از پارسیان انتقام بگیرند.

 

با این هدف به فوسه برگشته و در نزدیکی آن شهر شماری از پارسیان را کشتند. بسیاری از اهالی فوسه ( تقریبا نیمی از آنها ) با دیدن دوباره ی موطن خود هوس کوچ را از سر پراندند و با استفاده از عفوی که هارپاگ اعلام کرد، در ازای پذیرفتن فرمانبرداری از پارسیان به خانه هایشان بازگشتند. و اما نیم دیگر مردم فوسه به آلالیا در کرس رفتند و چون به راه زنی در دریاها پرداختند ، دولت قرتاجنه با آنان نبرد کرد و شمار زیادی از آنان را از پای درآورد و بازمانده ی آنها از جایی به جای دیگر رفتند تا به ولیا در خلیج پولیکاسترو رسیده و در آنجا ساکن شدند.

 

پس از آن لشکر پارس آهنگ تسخیر تئوس کرد. تئوس یکی از زیباترین شهرهای ایونیه بود که سه هزار سال پیش از این بوسیله ی مهاجرانی که از بخش پرتانیه ی آتن به آنجا آمده بودند بنا شده بود. اهالی تئوس نیز به سان مردم فوسه رفتار کردند . یعنی پیش از رسیدن پارسیان ، شهر را تخلیه نموده و به آبدر گریختند و در همانجا ساکن شدند. و اما سایر شهرهای ایونیه چون دریانها و اُاِلیانها راه مردم تئوس و فوسه را نرفتند. آنها با پارسیان پیمان بستند و با پذیرش حکومت آنان در شهر و دیار خود ماندند و به زندگی آرام خود ادامه دادند. از آن پس هارپاگ به جنگ با کاریها ، کیلیکها و پداسیها پرداخت و اندک اندک تمام نواحی آسیای صغیر به فرمان ایرانیان درآمد.

 

● نبرد بابل

نبرد بابل را از بسیاری جهات می توان مهترین حادثه در دوران زندگی کوروش و حتی در تمامی طول دوران باستان دانست ؛ چه از نظر عظمت و نفوذناپذیری رویایی استحکامات بابل که تسخیر آن در خیال مردمان آن دوران نیز نمی گنجید و چه از جهت رفتار جوانمردانه و انسانی کوروش کبیر با مردم مغلوب آن شهر و یهودیانی که در بند داشتند که او را شایسته ی عنوان « پایه گذار حقوق بشر » کرده است. به واقع می توان گفت که کوروش هرآنچه از مردی و مردمی و از سیاست و کیاست داشت در بابل بروز داده است. نظر به اهمیت این نبرد بد نیست قبل از توصیف آن کمی با شهر بابل و مردوک – خدای خدایان آن - آشنا گردیم ؛

شهری که ما آن را به پیروی از یونانیان « بابل » می نامیم در زبان سومری « کادین گیر » و در زبان اکدی « باب ایلانی » نامیده می شود که این هر دو به معنای « دروازه ی خدایان » می باشند. ناگفته پیداست که مردم چنین شهری تا چه اندازه می بایست به اصول مذهبی و خدایان خود پایبند بوده باشند.

 

● حمورابی

هنگامی که حمورابی تکیه بر تخت سلطنت بابل می زد کشوری به نسبت کوچک را از پدرش ( سین – موبعلیت ) به ارث بده بود که تقریباً هشتاد مایل درازا و بیست مایل پهنا داشت وحدود آن از سیپار تا مرد ( از فلوجه تا دیوانیه ی کنونی ) گسترده بود. در آن زمان پادشاهی های به مراتب بزرگتر وقدرتمندتری کشور بابل را پیرامون گرفته بودند. سرتاسر جنوب تحت سلطه ی " ریم سین " ( پادشاه لارسا ) بود ؛ در شمال سه کشور ماری ، اکلاتوم و آشور در دست " شمشی عداد " و پسرانش بود و در شرق " ددوشه " ( متحد عیلامیان ) بر اشنونه حکم می راند.

 

پادشاه حمورابی اگر چه همچون پدرانش از همان نخستین روزهای سلطنت مشتاق گسترش مرزهای کشورش بود ، لیکن با نظر به قدرت همسایگان مقتدر خویش ، پنج سال درنگ کرد و چون پایه های قدرتش را مستحکم یافت از سه سو به کشورهای همسایه حمله ور گشت ؛ ایسین را تصرف کرد و در امتداد فرات به سوی جنوب تا اوروک پیش رفت.

در اموتبال بین دجله و جبال زاگرس جنگید و آن ناحیه را متصرف شد و سرانجام در سال یازدهم از سلطنت خود توانست پیکوم را به اشغال درآورد. از آن پس بیست سال از سلطنت خود را صرف ترمیم معابد و تقویت استحکامات شهرهای تصرف شده کرد . در بیست و نهمین سال از پادشاهی حمورابی ، کشور بابل هدف تهاجم مشترک ائتلافی متشکل از عیلامیان ، گوتیان ، سوباریان ( آشوریان ) و اشنونه قرار می گیرد که با دفاع ارتش حمورابی این تهاجم ناکام می ماند. سال بعد حمورابی در تهاجمی شهر لارسا را متصرف می شود.

 

در سال سی و یکم همان دشمنان قدیمی دوباره متحد می شوند و به سوی بابل لشکر می کشند. اینبار حمورابی نه تنها تمامی سپاهیان انان را تار و مار می کند که تا نزدیکی مرزهای سوبارتو تیز پیش روی کرده ، تمامی بین النهرین جنوبی و مرکزی را متصرف می شود و سرانجام در سال های سی و ششم و سی و هشتم از سلطنت خود موفق می شود به سلطه ی آشور بر بین النهرین شمالی پایان دهد و تمامی مردم بین النهرین را بصورت یک ملت واحد تحت سلطه ی خود در آورد.

 

برای اداره ی چنین کشوری که ملت ها و نژادها و مذاهب گوناگون را در بر می گرفت ، حمورابی دست به یک سری اصلاحات اداری ، اجتماعی و مذهبی زد و آنها را تحت یک « مجموعه ی قوانین » مدٌون کرد. اگرچه با بدست آمدن قوانین قدیمی تر از پادشاهانی چون « اور – نمو » و « لیپیت – عشتر » دیگر نمی توان حمورابی را « نخستین قانونگزار تاریخ » نامید ولی هنوز هم می توان او را به عنوان یک پادشاه قانونمدار و عادل ستود. برای رفع اختلافات مذهبی و نیز برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت خود و بازماندگانش ، حمورابی در این قانون ، مردوک خدای بابل را که تا آن مان یک خدای درجه سوم بود در راس خدایان دیگر قرار داد و البته با نهایت زیرکی مدعی شد که این مقامی است که از سوی « آنو » و « انلیل » به مردوک تفویض شده است. کاهنان سراسر کشور به امر شاه تقدم و تاخر خدایان را تغییر دادند و قصه ی آفرینش را از نو نوشتند تا نقش اصلی را به مردوک واگذارند.

 

● بختنصر

پادشاهان پس از حمورابی به علت فساد اخلاقی و مالی خود و درباریانشان هرگز نتوانستند عزت و شوکت کشور خود را آنگونه که حمورابی برایشان به ارث گذاشته بود حفظ کنند تا آنکه پس از گذشت سالیان دراز و در دوران حکومت « بختنصر » کشور بابل دیگر بار عظمت و اقتدار خود را بازیافت و تبدیل به بزرگترین و زیباترین شهر آن دوران شد. ولی این بار چیزی در این عظمت بود که آنرا از عظمتی که این کشور در دوران حمورابی داشت متمایز می ساخت ؛ نام بابل دیگر با نام یک پادشاه قانونگذار و عادل درنیامیخته بود ؛ مردم کشورهای دیگر با شنیدن این نام ، تصویر یک پادشاه خونخوار ، خشن و بی رحم را در ذهن مجسم می کردند ، تصویری که براستی شایسته ی بختنصر بود.

 

در همین زمان بود که یهودیان کشور یهودا از دادن خراج امتناع کردند و سر به شورش برداشتند. بختنصر با سپاه بی کران خود به آنان حمله ور شد ، اورشلیم را آتش زد و مردم آن سرزمین را به اسارت به بابل برد. پادشاه یهودا در مقابل چشمانش دید که چگونه سربازان بختنصر ، پسرانش را می کشتند و پس از آن بختنصر با دستان خود ، چشم های او را از حدقه درآورد. در همین حال بابلیان ، دیوانه وار و مست از بوی خون ، زیباترین اسیران خود را بر می گزیدند تا زبانشان را از بیخ برکنند ، چشمانشان و امعاء و احشایشان را بیرون کشند و پوستشان را زنده زنده از تن جدا کنند ! اورشلیم دیگر وجود نداشت و از میان یهودیان ، آنانکه هنوز زنده بودند ، ناچار شدند که باقی عمر را در اسارت اهالی بابل سر کنند.

 

● نبونید

باری ، بختنصر با همه ی قدرتش در سال ٥٦١ پیش از میلاد از دنیا رفت و پس از او پسرش « آول مردوک » به سلطنت رسید. او بسیار ضعیف و ناتوان بود و پس از آنکه تنها دو سال سلطنت کرد بدست دسته ای شورشی که از شوهر خواهرش « نرگال سار اوسور » فرمان می گرفتند ، از تخت شاهی به زیر آمد. سلطنت نرگال سار اوسور نیز چندان به درازا نکشید زیرا او بیمار بود و بزودی در گذشت. پس از وی پسرش « لاباسی مردوک » شاه شد. او نیز چند ماهی بیش سلطنت نکرد و فرمانده ی یک گروه شورشی به نام « نبونید » در سال ۵۵۵ پیش از میلاد ( یعنی تنها پنج سال پیش از آنکه کوروش در ایران به پادشاهی برسد ) بر تخت وی تکیه زد.

 

نبونید در سال ۵۵۴ پیش از میلاد پس از برگزاری جشن سال نو به شهر صور می رود تا در آنجا هیرام – پسر ایتوبعل سوم و برادر مربعل - را به عنوان خدای آن شهر مستقر سازد. در سال ۵۵۳ پیش از میلاد ادومو و تایما را به تصرف در می آورد. نبونید با تصرف تایما رؤیای بختنصر را دنبال می کرد و می خواست که مرکز حکومت خود را به آنجا منتقل کند. شاید به این خاطر که می خواست از بابل در برابر حمله ی احتمالی مصریان حمایت کند. به هر روی ، او در سال ۵۴۸ پیش از میلاد درآنجا اقامت گزید و حکومت بابل را به پسرش « بالتازار » واگذاشت.

 

سالها بعد ، آنچه نبونید را وادار به بازگشت کرد ، شنیدن خبر عزیمت سپاه ایران به سوی بابل بود. با شنید ن این خبر ، نبونید به سرعت به بابل برگشت تا شهر را برای دفاع در برابر هجوم پارسیان مهیا سازد. وضع سوق الجیشی هیچ درخشان نبود. نبونید چون از سمت مشرق و از سمت شمال در محاصره افتاده بود راه گریزی بجز از سمت مغرب ، یعنی به سوی سوریه و مصر نداشت ؛ و تازه از آن طرف هم بجز احتمال شورش مردم سوریه و بجز وعده های بی پایه ی دوستی از جانب مصر چیزی عایدش نمی شد.

 

سلطان باستانشناس مذهبی که به حق از انتقال قدرت از دولت ماد به پارسیان هخامنشی نگران شده بود و می دانست که این انتقال قدرت موجودیت بابل را تهدید می کند کوشید تا همه ی فرماندهان لشکری را با نیروهای تحت فرمانشان گرد هم آورد و انگیزه ی جنبش ملی خاصی بشود که بتواند سدی خلل ناپذیر در برابر مهاجم اشغالگر ایجاد کند. لیکن کاهنان که مواظب اوضاع بودند سلطان را به باد ملامت می گرفتند از این که برای پرداختن به سوداگریهای بی قاعده و به انگیزه ی کنجکاوی های باستانشناسی اندک کفر آمیزش از رسیدگی به امور سیاسی و کشوری غافل مانده است .

 

آنان در ایفای وظایف مقدس خود اهانت دیده و جریحه دار شده بودند ، و هیچ در پی این نبودند که خشم و کینه ی خود را پنهان بدارند. بدین جهت اعتماد لازم به او نشان ندادند تا بتواند عوامل مقاومت در حد فراتر از کامل را به دور خود گرد آورد. بحران قدرت شوم و بدفرجام بود. در آن هنگام که بیگانه در مرزهای کشور توده می شد و کسی نمی توانست در تشخیص مقاصد او تردیدی به خود راه بدهد متصدیان مقامات روحانی فکری بجز این در سر نداشتند که ولو در صورت لزوم با حمایت دشمن هم که باشد امتیازات خود را برای همیشه حفظ کنند.

 

آنان بی آنکه اندک تردید یا وسواسی به خود راه بدهند حاضر بودند برای انتقام گرفتن از پادشاهی که مرتکب گناه دخالت در امور ایشان شده بود به میهن خویش هم خیانت بکنند. عامل دیگر بی نظمی داخلی ناشی از روش خصمانه ای بود که یهودیان بابل مصممانه در پیش گرفته بودند. وضع یهودیان در بابل براستی سخت و اسف انگیز بود. از آن جا که بر اثر پیشگویی های حزقیل و یرمیای نبی ، مشعر بر اینکه دوران اسارت ایشان به سر خواهد رسید و عصر نوینی همراه با عزت و سعادت برای اسرائیل پیش خواهد آمد ، یهودیان با نذر و نیاز تمام خواهان ظهور منجی آزادی بخش موعود بودند ، کسی که مقدر بود اورشلیم را به ایشان باز پس بدهد و برای ایشان کوروش همان منجی آزادی بخش بود.

 

کوروش از جانب خداوند لایزال مأموریت یافته بود که قوم یهود را از آن زندان زرین بیرون بکشد. حزقیل که به یک خانواده ی روحانی تعلق داشت و در سیر تبعید اول یهودیان به بابل آورده شده بود مبشر والای امیدواری ایان بود. او دومین پیشگویی است که به هر سو ندا در می دهد کوروش عامل خداوندی نجات همکیشانش خواهد بود.

 

در همه جا شایع می کند که کوروش شکست ناپذیر است. و اسرائیل رویای جاودانگی خود را دنبال می کند.« شاید هم دیدن پیشرفتهای سریع ایرانیان که در کار مطیع کردن همه ی کشورهای خاور نزدیک و گردآوردن همه ی آنها زیر لوای یک امپراتوری وسیع تر و با اداره شدنی بهتر از اداره ی همه ی کشورهای گذشته بود که به پیغمبر بنی اسرائیل الهام بخشیده بود دست خدایی در کار است. »

 

بدین گونه حزقیل که با شور و شوق تمام گناهان اورشلیم را برشمره بود ، اکنون با دادن وعده ی بازگشت به وطن به تبعیدیان ، آن هم در آتیه ای نزدیک ، روحیه ی ایشان را تقویت می کرد. و بدین گونه پس از اعلام سلطه ی آتی خداوند بر بابلی که آن همه خدا داشت و با طرح سازمان اقلیمی واهی که در آن روحانیون از قدرتی استبدادی برخوردار خواهند بود احساس تفوق جامعه ی اسیر یهودی را تقویت می کرد و از او می خواست که ویژگیهای نژادی خود را در محیط بیگانه سالم و دست نخورده نگاه دارد و خطر تحت تاثیر تمدن بابل قرار گرفتن و مشابه شدن با بابلیان را به ایشان گوشزد می کرد.

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 

 

در مورد آنچه کوروش پس از فتح بابل انجام داده است ، سند ی به دست آمده که به استوانه ی کوروش معروف است. استوانه ی کوروش کبیر در خرابه های بابل پیدا شده و اصل آن در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود. این استوانه را باستانشناسی به نام هرمزد « رسام » در سال ۱۸۷۹ میلادی پیدا کرده است. بخش بزرگی از این استوانه اینک از بین رفته است ولی بخشی از آن که سالم مانده است سندی مهم و تاریخی است مبنی بر رفتار جوانمردانه ی کوروش کبیر با مردم شهر تسخیر شده ی بابل و نیز یهودیانی که در اسارت آنان بودند. گوینده ی خط های آغازین این نوشته نامعلوم است ولی از خط بیست به بعد را کوروش کبیر گفته است.

 

و اینک متن استوانه :

۱) « کوروش» شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه توانا ، شاه بابل ، شاه سومر و اکد.

٢) شاه نواحی جهان.

۳) چهار[ ...... ] من هستم [ ...... ] به جای بزرگی ، ناتوانی برای پادشاهی کشورش معین شده بود.

۴) نبونید تندیس های کهن خدایان را از میان برد [ ...... ] و شبیه آنان را به جای آنان گذاشت.

۵) شبیه تندیسی از ( پرستشگاه ) ازاگیلا ساخت [ ...... ] برای « اور» و دیگر شهرها.

۶) آیین پرستشی که بر آنان ناروا بود [ ...... ] هر روز ستیزه گری می جست. همچنین با خصمانه ترین روش.

۷) قربانی روزانه را حذف کرد [ ...... ] او قوانین ناروایی در شهرها وضع کرد و ستایش مردوک ، شاه خدایان را به کلی به فراموشی سپرد.

۸) او همواره به شهر وی بدی می کرد. هر روز به مردم خود آزار می رسانید. با اسارت ، بدون ملایمت همه را به نیستی کشاند.

۹) بر اثر دادخواهی آنان « الیل » خدا ( مردوک ) خشمگین گشت و او مرزهایشان. خدایانی که در میانشان زندگی می کردند ماوایشان را راه کردند.

۱۰) او ( مردوک ) در خشم خویش ، آنها را به بابل آورد ، مردم به مردوک چنین گفتند : بشود که توجه وی به همه ی مردم که خانه هایشان ویران شده معطوف گردد.

۱۱) مردم سومر و اکد که شبیه مردگان شده بودند ، او توجه خود را به آنان معطوف کرد. این موجب همدردی او شد ، او به همه ی سرزمین ها نگریست.

۱٢) آنگاه وی جستجوکنان فرمانروای دادگری یافت ، کسی که آرزو شده ، کسی که وی دستش را گرفت. کوروش پادشاه شهر انشان. پس نام او را بر زبان آورد ، نامش را به عنوان فرمانروای سراسر جهان ذکر کرد.

۱۳) سرزمین « گوتیان » سراسر اقوام « مانداء» را مردوک در پیش پای او به تعظیم واداشت. مردمان و سپاه سران را که وی به دست او ( کوروش ) داده بود.

۱۴) با عدل و داد پذیرفت. مردوک ، سرور بزرگ ، پشتیبان مردم خویش ، کارهای پارسایانه و قلب شریف او را با شادی نگریست.

۱۵) به سوی بابل ، شهر خویش ، فرمان پیش روی داد و او را واداشت تا راه بابل در پیش گیرد. همچون یک دوست و یار در کنارش او را همراهی کرد.

۱۶) سپاه بی کرانش که شمار آن چون آب رود برشمردنی نبود با سلاح های آماده در کنار هم پیش می رفتند.

۱۷) او ( پروردگار) گذاشت تا بی جنگ و کشمکش وارد شهر بابل شود و شهر بابل را از هر نیازی برهاند. او نبونید شاه را که وی را ستایش نمی کرد به دست او ( کوروش ) تسلیم کرد.

۱۸) مردم بابل ، همگی سراسر سرزمین سومر و اکد ، فرمانروایان و حاکمان پیش وی سر تعظیم فرود آوردند و شادمان از پادشاهی وی با چهره های درخشان به پایش بوسه زدند.

۱۹) خداوندگاری ( مردوک ) را که با یاریش مردگان به زندگی بازگشتند ، که همگی را از نیاز و رنج به دور داشت به خوبی ستایش کردند و یادش را گرامی داشتند.

٢۰) من کوروش هستم ، شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه نیرومند ، شاه بابل ، شاه سرزمین سومر و اکد ، شاه چهار گوشه ی جهان.

٢۱) پسر شاه بزرگ کمبوجیه ، شاه شهر انشان ، نوه ی شاه بزرگ کوروش ، شاه شهر انشان ، نبیره ی شاه بزرگ چیش پیش ، شاه انشان.

٢٢) از دودمانی که همیشه از شاهی برخوردار بوده است که فرمانروائیش را « بعل » و « نبو » گرامی می دارند و پادشاهیش را برای خرسندی قلبی شان خواستارند. آنگاه که من با صلح به بابل درآمدم

٢۳) با خرسندی و شادمانی به کاخ فرمانروایان و تخت پادشاهی قدم گذاشتم. آنگاه مردوک سرور بزرگ ، قلب بزرگوار مردم بابل را به من منعطف داشت و من هر روز به ستایش او کوشیدم.

٢۴) سپاهیان بی شمار من با صلح به بابل درآمدند. من نگذاشتم در سراسر سرزمین سومر و اکد تهدید کننده ی دیگری پیدا شود.

٢۵) من در بابل و همه ی شهرهایش برای سعادت ساکنان بابل که خانه هایشان مطابق خواست خدایان نبود کوشیدم [ ...... ] مانند یک یوغ که بر آنها روا نبود.

٢۶) من ویرانه هایشان را ترمیم کردم و دشواری های آنان را آسان کردم. مردوک خدای بزرگ از کردار پارسایانه ی من خوشنود گشت.

٢۷) بر من ، کوروش شاه که او را ستایش کردم و بر کمبوجیه پسر تنی من و همچنین بر همه ی سپاهیان من

٢۸) او عنایت و برکتش را ارزانی داشت ، ما با شادمانی ستایش کردیم ، مقام والای ( الهی ) او را . همه ی پادشاهان بر تخت نشسته

٢۹) از سراسر گوشه و کنار جهان ، از دریای زیرین تا دریای زبرین شهرهای مسکون و همه ی پادشاهان « امورو » که در چادرها زندگی می کنند.

۳۰) باج های گران برای من آوردند و به پاهایم در بابل بوسه زدند. از [ ...... ] نینوا ، آشور و نیز شوش

۳۱) اکد ، اشنونه ، زمیان ، مه تورنو ، در ، تا سرزمین گوتیوم شهرهای آن سوی دجله که پرستشگاه هایشان از زمان های قدیم ساخته شده بود.

۳٢) خدایانی که در آنها زندگی می کردند ، من آنها را به جایگاه هایشان بازگردانیدم و پرستشگاه های بزرگ برای ابدیت ساختم. من همه ی مردمان را گرد آوردم و آنها را به موطنشان باز گردانیدم.

۳۳) همچنین خدایان سومر و اکد که نبونید آنها را به رغم خشم خدای خدایان ( مردوک ) به بابل آورده بود ، فرمان دادم که برای خشنودی مردوک خدای بزرگ

۳۴) در جایشان در منزلگاهی که شادی در آن هست بر پای دارند. بشود که همه ی خدایانی که من به شهرهایشان بازگردانده ام

۳۵) روزانه در پیشگاه « بعل » و « نبو » درازای زندگی مرا خواستار باشند ، بشود که سخنان برکت آمیز برایم بیایند ، بشود که آنان به مردوک سرور من بگویند : کوروش شاه ستایشگر توست و کمبوجیه پسرش

۳۶) بشود که روزهای [ ...... ] من همه ی آنها را در جای با آرامش سکونت دادم.

۳۷) [ ...... ] برای قربانی ، اردکان و فربه کبوتران.

۳۸) [ ...... ] محل سکونتشان را مستحکم گردانیدم.

۳۹) [ ...... ] و محل کارش را.

۴۰) [ ...... ] بابل.

۴۱) [ ...... ] ۴٢) [ ...... ] ۴۳) [ ...... ] ۴۴) [ ...... ] ۴۵) [ ...... ] تا ابدیت .

 

● شفقت کوروش بر گرفته از کتاب یهودیان باستان اثر ژوزف فوکه

در دنیای باستان رسم بر آن بود که چون قومی بر قوم دیگر فائق می آمدند ، قوم مغلوب ناچار می شدند که به دین مردم پیروز درآیند و از باورهای مذهبی خود دست بکشند. چه بسیار مردمی که به خاطر سر باز زدن از پذیرش دین بیگانه ، بدست اقوام پیروز تاریخ به خاک افتاده اند و چه بسیار معابدی که توسط فاتحان با خاک یکسان گشته اند. در چنین دنیایی بود که کوروش پرچم آزادی ادیان را برافراشت و مردم را ( از ایرانی و انیرانی و از بت پرست و خورشید پرست و یکتا پرست ) در انجام فرائض دینی خود آزاد گذاشت و حتی معابدی را که در جریان جنگهای مختلف آسیب دیده بودند از نو ساخت. بهترین نمونه های این جوانمردی را در جریان تسخیر بابل می بینیم.

 

در حالی که مردم بابل خود را برای دیدن صحنه های ویران شدن معابدشان به دست سپاهیان پارسی آماده می کردند ، کوروش در میان آنان حاضر شد و در مقابل چشمان حیرت زده ی آنان ، مردوک خدای خدایان بابل را به گرمی ستود و فرمان آزادی مذهبی را در سراسر کشور بابل صادر کرد. این فرمان از جمله شامل یهودیانی می شد که بختنصر همه چیزشان را گرفته بود ، کشورشان را در شعله های آتش ویران کرده بود و خودشان را به اسارت به بابل آورده بود. اندکی پس از ورود به بابل ، کوروش به یهودیان اجازه داد تا پس از هفتاد سال زندگی در اسارت و بندگی به فلسطین بازگردند و درآنجا به بازسازی اورشلیم بپردازند.

 

کوروش به خزانه دار خود « مهرداد » دستور داد تا هر چه از ظروف طلا و نقره و اسباب و اثاث مذهبی که در دوره ی بختنصر از معابد اورشلیم غارت شده و در معبد های بابل باقی مانده است را به یهودیان بازگرداند و او نیز همه ی آن اثاث را که مشتمل بر پنج هزار و چهارصد تکه بود به آنان مسترد داشت. سپس کوروش از مردمانی که یهودیان در میان آنان می زیستند خواست تا آذوقه و خواربار و مواد لازم برای سفر را برایشان فراهم آورند و آنان نیز چنین کردند. باری ! هزاران یهودی پس از صدور فرمان آزادیشان از جانب کوروش ، به سوی شهر و دیار خود روانه شدند و با کمک ایرانیان موفق شدند شهر خود را از نو بسازند و حیات ملی خود را احیا کنند.

 

به خاطر این محبت بزرگ و ستودنی ، از کوروش در کتاب های مقدس یهودیان به نیکی یاد شده است. این ستایش چنان است که تورات کوروش کبیر را « مسیح خدا » نامیده است. بدین صورت از دیر باز کودکان یهودی از همان نخستین روزهای زندگی خود از طریق کتب مذهبی با این ابر مرد بشر دوست آشنا گشته و مردانگی و فتوت او را می ستایند. مسیحیان نیز که به گمان بسیاری پایه و شالوده ی دینشان ، تورات یهود است ، کوروش را فراوان احترام می کنند و مقامی بالاتر از یک پادشاه و یک کشورگشای بزرگ برای وی قائلند. در قرآن مجید نیز چناکه به پیوست آمده است از کوروش کبیر ( یا همان ذوالقرنین ) به نیکی یاد شده و بدین ترتیب کوروش تنها پادشاهی است که در هر سه کتاب آسمانی مورد ستایش پروردگار قرار گرفته است.

 

● درگذشت کوروش

مرگ کوروش نیز چون تولدش به تاریخ تعلق ندارد. هیچ روایت قابل اعتمادی که از چگونگی مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداریم و لیکن از شواهد چنین پیداست که کوروش در اواخر عمر برای آرام کردن نواحی شرقی کشور که در جریان فتوحاتی که کوروش در مغرب زمین داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسایگان شرقی قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگیده است. بسیاری از مورخین ، علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگی که با قبیله ی ماساژتها ( یا به قولی سکاها ) کرده است دانسته اند. ابراهیم باستانی پاریزی در مقدمه ای که بر ترجمه ی کتاب « ذوالقرنین یا کوروش کبیر » نوشته است ، آنچه بر پیکر کوروش پس از مرگ می گذرد را اینچنین شرح می دهد :

 

سرنوشت جسد کوروش در سرزمین سکاها خود بحثی دیگر دارد. بر اثر حمله ی کمبوجیه به مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پایتخت پریشان شد تا داریوش روی کار آمد و با شورش های داخلی جنگید و همه ی شهرهای مهم یعنی بابل و همدان و پارس و ولایات شمالی و غربی و مصر را آرام کرد. روایتی بس موثر هست که پس از بیست سال که از مرگ کوروش می گذشت به فرمان داریوش ، جنازه ی کوروش را بدینگونه به پارس نقل کردند.

 

شش ساعت قبل از ورود جنازه به شهر پرسپولیس ( تخت جمشید ) ، داریوش با درباریان تا بیرون شهر به استقبال جنازه کوروش رفتند و جنازه را آوردند. نوزاندگان در پیشاپیش مشایعین جنازه ، آهنگهای غم انگیزی می نواختند ، پشت سر آنان پیلان و شتران سپاه و سپس سه هزارتن از سربازان بدون سلاح راه می پیمودند ، در این جمع سرداران پیری که در جنگهای کوروش شرکت داشته بودند نیز حرکت می کردند. پشت سر آنان گردونه ی باشکوه سلطنتی کوروش که دارای چهار مال بند بود و هشت اسب سپید با دهانه یراق طلا بدان بسته بودند پیش می آمدند.

 

جسد بر روی این ردونه قرار داشت. محافظان جسد و قراولان خاصه بر گرد جنازه حرکت می کردند. سرودهای خاص خورشید و بهرام می خواندند و هر چند قدم یک بار می ایستادند و بخور می سوزاندند. تابوت طلائی در وسط گردونه قرار داشت. تاج شاهنشاهی بر روی تابوت می درخشید ، خروسی بر بالای گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – این علامت مخصوص و شعار نیروهای جنگی کوروش بوده است. پس از آن سپهسالار بر گردونه جنگی ( رتهه ) سوار بود و درفش خاص کوروش را در دست داشت. بعد از آن اشیا و اثاثیه ی زرین و نفایس و ذخایری که مخصوص کوروش بود – یک تاک از زر و مقداری ظروف و جامه های زرین – حرکت می دادند.

 

همین که نزدیک شهر رسیدند داریوش ایستاد و مشایعین را امر به توقف داد و خود با چهره ای اندوهناک ،‌ آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد ؛ همه ی حاضران خاموش بودند و نفس ها حبس گردیده بود. به فرمان داریوش دروازه های قصر شاهی ( تخت جمشید ) را گشودند و جنازه را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پیکر کوروش می گذشتند و تاجهای گل نثار می کردند و موبدان سرودهای مذهبی می خواندند.

 

روز سوم که اشعه ی زرین آفتاب بر برج و باروهای کاخ باعظمت هخامنشی تابید ، با همان تشریفات جنازه را به طرف پاسارگاد – شهری که مورد علاقه ی خاص کوروش بود - حرکت دادند. بسیاری از مردم دهات و قبایل پارسی برای شرکت در این مراسم سوگواری بر سر راهها آمده بودند و گل و عود نثار می کردند.

 

در کنار رودخانه ی کوروش ( کر) مرغزاری مصفا و خرم بود. در میان شاخه های درختان سبز و خرم آن بنای چهار گوشی ساخته بودند که دیوارهای آن از سنگ بود.

 

هنگامی که پیکر کوروش به خاک می سپردند ، پیران سالخورده و جوانان دلیر ، یکصدا به عزای سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد ، ولی هنوز چشمها بدان دوخته بود و کسی از فرط اندوه به خود نمی آمد که از آن جا دیده بردوزد. به اصرار داریوش ، مشایعین پس از اجرای مراسم مذهبی همگی بازگشتند و تنها چند موبد برای اجرای مراسم مذهبی باقی ماندند.

[ پنج شنبه 9 بهمن 1393برچسب:زندگینامه کوروش کبیر لردگان, ] [ 11:23 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]
کوروش بزرگ



				
</div></div>			

<div class=LowPost3><div class=CPost3>

<div class=date> [ پنج شنبه 9 بهمن 1393برچسب:<a href=کورش کبیر لردگان, ] [ 11:22 ] [ محمدفتاحی میلاسی ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 1761
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

قالب وبلاگ
گالری عکس

چت روم
دریافت همین آهنگ